فهرست مطالب این مقاله
کریستوفر نولان، که از فیلمسازان برجسته و مؤلف سینمای آمریکا است، جملهای طلایی دارد: «من قانونشکنی نمیکنم بلکه قوانین جدیدی را به وجود میآورم.»
اینکه شما این توانایی و استمرار را داشته باشید و به یک ساختار کلیشهای و اشتباه برای همیشه پایان دهید؛ کاری ارزشمند و قابلتوجه است. این قانون تغییر است که همواره با سختی و دشواری همواره باشد. زمانی که حرف از تغییر یک ساختار میشود، قضیه پیچیدهتر نیز خواهد شد؛ اما بدانید که این مسئله خود قدرت است. استارتاپهای اوبر، آمازون، فیسبوک، گوگل و… از عنصرهایی بودهاند که رویه را بهخوبی تغییر داده و همه چیز را به نفع خود کردند. بینش درست در کنار دانش و فناوری در ایجاد تحولی مثبت و سازنده، امری تأثیرگذار تلقی میشود؛ که میتواند به بهترین شکل ممکن قانونی جدید را به وجود آورد.
داستان امروز، داستان جوانی خلاق و نابغه است که با هوش خود سعی در ایجاد تغییری عظیم دارد.
این شما و این هم انیمیشن جاسوسان نامحسوس…
مروری بر داستان انیمیشن جاسوسان نامحسوس، تیم عجیبوغریبها
داستان انیمیشن جاسوسان نامحسوس از کودکی فردی به نام والتر بکت آغاز میشود. والتر ظاهراً خبری از پدر در زندگیاش نیست و مادرش نیز یک افسر پلیس است. والتر در همین دوران نبوغ و استعداد خود را نشان داده و در حال اختراع و ساخت ابزارهای عجیبوغریب پلیسی است. او از مدرسه بیزار است؛ چرا که دیگر دانشآموزان او را عجیبوغریب تلقی میکنند؛ اما مادرش همواره از والتر حمایت کرده و میگوید: «چه عیبی داره که آدم عجیبوغریب باشه! دنیا به عجیبوغریبها احتیاج داره. یک روز ابزارهای فوقالعاده تو دنیا رو نجات میده…»
چهارده سال بعد، لانس استارلینگ، مأمور ردهبالای سازمان ضد جاسوسی، برای یافتن اسلحه ام 9 (اولین پهپاد تهاجمی نیمهخودکار) که خطری جدی برای بشریت محسوب میشود، به ژاپن سفرکرده است. مأمور استارلینگ، فردی بهشدت حرفهای اما مغرور، پر ادعا و خودپرست است؛ که بهتنهایی تمامی مأموریتها را انجام داده و اعتقادی به کار تیمی ندارد.
پس از اینکه لنس به چند طریق تعدادی از آدمهای کیمورا را بیرون میآورد، خریدار که تنها با نام کیلیان شناخته میشود، برای جمعآوری اسلحه میآید. کلیان، لنس را در مأموریتی دیگر ملاقات کرده اما لنس او را نمیشناسد. یک تیم یاکوزا وارد میشود و وقتی لنس سعی میکند از ابزاری برای نابودی آنها استفاده کند، به بمبی عجیب با تصویر گربه و درخشش بسیار بر میخورد؛ که در پرتکردن حواس یاکوزاها مؤثر است. کیلیان با اسلحهام 9 در حال فرار است. لنس خود را از مخفیگاه خارج میکند و از هلیکوپتر کیلیان میپرد و اسلحه را پس میگیرد.
لنس به آژانس در واشنگتندیسی بازمیگردد. جایی که همه از کار او در حیرت هستند. او از گجتهای والتر دلخور میشود و برای شکایت از او به نزد والتر میرود. به والتر یک دفتر کوچک در گوشه اتاق داده میشود تا با وسایل دیگرش کار کند. لنس از والتر بهخاطر توسعه ابزارهایش انتقاد میکند؛ که چرا آنها به طور معمول (کشنده) کار نمیکنند. والتر با گفتن اینکه فکر میکند باید راه امنتری برای تکمیل مأموریتهای آژانس وجود داشته باشد، از آن دفاع میکند. لنس تحتتأثیر قرار نگرفته و والتر را اخراج میکند.
لنس برای ملاقات با رئیس خود، جوی جنکینز، به دفتر وی میرود تا جعبه حاوی سلاح ام 9 را تحویل دهد؛ اما در عین ناباوری جعبه خالی است. مأمور امور داخلی، مارسی کاپل، با همتیمیهایش، وارد میشود تا با لنس مقابله کند؛ زیرا آنها فیلمهایی را دارند که به نظر میرسد لنس با اسلحه در حال خارجشدن از مخفیگاه کیمورا است. درحالیکه آن فرد کیلیان است که از چهره لنس استارلینگ استفاده میکند.
مارسی تلاش میکند لنس را دستگیر کند اما او فرار میکند و از آژانس خارج میشود. لنس از ماشین خود استفاده میکند تا تشخیص دهد که کیمورا تنها کسی است که میتواند به او کمک کند تا کیلیان را پیدا کند؛ اما ابتدا باید والتر را پیدا کند تا به او کمک کند ناپدید شود. زیرا قبلاً به توسعه فناوری جدیدی برای انجام این کار اشاره کرده بود.
والتر با کبوتر خانگیاش لاوی، تنها در خانه زندگی میکند. والتر با استفاده از یکی از پرهای لاوی موفق میشود به یک فرمول عالی برای فناوری ناپدیدشدن خود دست یابد. لنس به خانه او میرسد تا از والتر کمک بخواهد. والتر با نگهداشتن فرمول به لنس نوشیدنی میدهد اما لنس این فرمول را با آب معمولی اشتباه میگیرد و آن را مینوشد. والتر به لنس خبر میدهد که در شرف تبدیلشدن به کبوتر است.
لنس قبل از اینکه در نهایت به یک کبوتر تبدیل شود، ناراحتی شدیدی را تجربه میکند. او عصبانی میشود و به والتر دستور میدهد که او را دوباره عوض کند اما او در حال حاضر پادزهری ندارد. بدتر از همه، والتر به آژانس اطلاع داده که لنس آنجاست. غافل از اینکه لنس اکنون یک فراری است. آن دو (بهعلاوه لاوی) برای فرار به سمت ماشین لنس میروند.
مارسی، متوجه حضور ماشین لنس میشود و تعقیب و گریز مارسی آغاز میشود. لنس میخواهد از قدرت آتش برای دفع نیروهای امنیتی استفاده کند؛ اما والتر سعی می کند از یک سلاح غیر کشنده استفاده کند. این باعث میشود تا سیستم رانندگی اتوماتیک خودرو به طور موقت خاموش و تقریباً باعث تصادف شود؛ اما آنها موفق میشوند از دست مأموران دور شوند.
لنس و والتر، به هتل محل اقامت کیمورا میرسند؛ که در این حین دو کبوتر دیگر، به لنس بهعنوان تشکیل یک گله میپیوندند.
لنس کفتر به کمک دو کبوتر دیگر موفق میشود تا کلید اتاق کیمورا را به دست بیاورد؛ اما غرور لنس و دلخوری او از والتر، سبب میشود تا لنس بهتنهایی به مصاف با کیمورا برود. البته در ادامه والتر از راه میرسد و لنس را از یک مرگ حتمی نجات میدهد.
با یکی از اختراعات عجیب دیگر والتر بکت، کیمورا به حرف میآید و اعتراف میکند که کیلیان الان در راه ونیز است تا به بانک اطلاعاتی تمام مأموران آژانس امینتی دسترسی پیدا کند.
در این حین مارسی سر میرسد و لنس، والتر مجبور میشوند از بالکن بپرند و از اتاق کیمورا خارج شوند.
والتر و لنس توانایی فرار از دست مأموران را ندارند توسط آنها محاصره میشوند که یکی دیگر از اختراعات عجیبوغریب والتر بکن به کمک میآید و آنها موفق به فرار میشوند. مارسی از اینکه والتر از چیزی غیر کشنده برای تحت سلطه درآوردن همه استفاده کرد شگفتزده شده است.
او سپس با جنکینز تماس میگیرد و از اینکه هیچ مدرکی دال بر حضور لنس در آنجا وجود ندارد به جز یک پر…
قهرمانان سپس راهی ونیز میشوند. جایی که کیلیان به بانک اطلاعاتی دستبرد زد است. قبل از اینکه لنس و والتر بتوانند وارد ساختمان شوند، مارسی و تیمش ظاهر میشوند و سعی میکنند والتر را متقاعد کنند که لنس را رها کند. مارسی این واقعیت را مطرح میکند که مادرش پلیس بوده و او جان خود را برای نجات افسران همکارش فدا کرده است، چیزی که لنس بهتازگی از آن مطلع شده است.
والتر درخواست مارسی را برای تحویل دادن لنس رد میکند و بنابراین او را در بیرون دستبند میزند درحالیکه او و تیمش به رسیدگی به کیلیان میروند. لنس والتر را آزاد میکند و آنها هم وارد ساختمان میشوند. کیلیان با استفاده از سلاحم 9 بانک اطلاعاتی را به دست میآورد و در همین حین که سلاحم 9 در حال پرواز به سمت کیلیان است، والتر و دیگر پرندگان سعی در باز پسگیری آن دارند.
والتر نیز با موتوری در تعقیب آنهاست و موفق میشود که بانک اطلاعاتی را پس بگیرد اما کلیات فرا میشد و والتر به زمین میاندازد.
کیلیان سعی در کشتن والتر دارد که والتر با پاشیدن دانه کبوتران به روی او، کاری میکند که تمرکز کلیات بر هم بخورد و در این بین ردیابی را به او متصل سازد.
لنس، والتر و پرندگان سوار یک زیردریایی راهی محل اقامت کیلیان میشوند. والتر پادزهر را با استفاده از یکی از پرهای لاوی کامل میکند و با موفقیت لنس را به یک انسان تبدیل میکند. با این حال، هنگامی که آنها به محل اقامت کیلیان میرسند، لنس والتر را مجبور میکند که به عقب برگردد زیرا قصد دارد کیلیان را بکشد. درحالیکه والتر معتقد است که باید راه بهتری برای متوقف کردن او وجود داشته باشد. لنس به او داروی بیهوشی میزند و او را بازمیگرداند. از ترس اینکه والتر هم در صورت تلاش برای کمک کشته شود.
لنس به بالای مخفیگاه کیلیان میرسد اما پس از اینکه کیلیان فاش میکند که هزار هواپیمای بدون سرنشین دیگر ساخته است تا به دنبال مأموران همکاران لنس برود و آن را بکشد، توسط کیلیان دستگیر میشود. استدلال او این بود که در حین مأموریت در قرقیزستان، تیم لنس مردان کیلیان را از بین بردند و نیمی از صورت او را نیز از بین بردهاند. سپس در رایانه کیلیان نشان داده میشود که نزدیکی مخفیگاه فردی در حال ورود است. والتر برای نجات لنس برگشته و کیلیان دو پهپاد را برای نابودی او میفرستد و لنس را نیز مجبور میکند که تماشا کند. یک انفجار در آبدیده میشود و لنس بر این باور است که والتر کشته شده است.
همانطور که کیلیان پهپادهای خود را به سمت واشنگتن میفرستد، معلوم میشود که والتر با استفاده از حباب محافظ در آغوش بادی خود که یکی دیگر از اختراعات عجیبوغریب اوست، زنده مانده است. او و لنس آشتی میکنند و والتر برای مارسی پیامی میفرستد تا پشتیبان بگیرد. آنها با کیلیان میجنگند و او را سرگرم میکنند تا والتر بتواند بازوی کیلیان را هک کند تا حمله هواپیمای بدون سرنشین را متوقف کند. در همین حال، پهپادها آژانس را پیدا کردند و جنکینز تلاش میکند تا مأموران خود را به محلی امن هدایت کند اما پهپادها آنها را به دام میاندازند.
والتر ابزارهای خود را به لنس، مارسی و همراهانش میدهد که ثابت میکند توانایی این را دارد که پهپادها را به روشهای خلاقانه و ایمن غیرفعال کند. کیلیان با یک پهپاد تلاش میکند فرار کند اما والتر به او میچسبد و این دو بالای ابرها قرار میگیرند. درست همانطور که والتر به طور کامل به بازوی کیلیان هک میکند. علیرغم اینکه والتر در بلندی قرار دارد، کیلیان را در آغوشی بادی به دام میاندازد درحالیکه او سقوط میکند و همه هواپیماهای بدون سرنشین را غیرفعال میکند. لنس با استفاده از یک پر و محلول خود را به کبوتر تبدیل میکند و به همراه دیگر پرندهها، والتر را از سقوط نجات میدهند.
پس از بازداشت کیلیان و بازگشت به واشنگتن، لنس و والتر هر دو به دلیل زیر پا گذاشتن بسیاری از قوانین اخراج میشوند. آنها بیرون از ساختمان آژانس کنار یکدیگر نشستهاند که ربوده میشوند و به داخل یک ون پرتاب میشوند اما این فقط یک قرار مخفیانه توسط مارسی و جنکینز است. آنها از والتر میخواهند که تیم جدیدی را رهبری کند زیرا آنها تحتتأثیر ابزارهای غیر کشنده او قرار گرفتند.
انیمیشن جاسوسان نامحسوس با لنس و والتر به پایان میرسد که اکنون بهعنوان یک تیم به همراه کبوترها بهعنوان پشتیبان آنها کار میکنند.
کلمه عجیبوغریب
اگر دقت کرده باشید در مروری که بر داستان این فیلم داشتیم، به کلمه عجیبوغریب خیلی برخوردیم که این یعنی ویژگی فوقالعاده!
خیلیها از عاقل بودن و عاقل خود را نشاندادن لذت میبرند درحالیکه اصل خلاقیت و نوآوری در همین کلمه عجیبوغریب خلاصه میشود.
از حرفهای خانواده، فامیل، اطرافیان، دوستان و… ناراحت نشوید که میگویند: «وا، مثل این بچهها شده!» چرا که آنان نمیدانند شما چه چیزهایی را میتوانید خلق کنید که آنها حتی قدرت تصورش را هم ندارند.
عوامل انیمیشن جاسوسان نامحسوس
انیمیشن جاسوسان نامحسوس (Spies in Disguise) یک پویانمایی رایانهای در ژانر کمدی جاسوسی به کارگردانی نیک برونو و تروی کوین است که توسط بلو اسکای استودیو ساخته شده و استودیو قرن بیستم آن را در سال ۲۰۱۹ منتشر کرد. برد کوپلند و لوید تیلور فیلمنامه این فیلم را بر اساس انیمیشن کوتاه کبوتر: غیرممکن محصول سال ۲۰۰۹ اثر لوکاس مارتل و با داستانی از سیندی دیویس به نگارش درآوردهاند. از صداپیشگان این انیمیشن میتوان به ویل اسمیت، تام هالند، رشیدا جونز، بن مندلسون، ریبا مکاینتایر، کارن گیلان و دیجی خالد اشاره کرد.
0 نظر