فهرست مطالب این مقاله
واقعیت این است که بسیاری از افراد سرشناس و معروف که اکنون جزو قشر پولدار و ثروتمند جامعه به شمار میآیند، دوران کودکی، نوجوانی و یا جوانی سختی را پشت سر گذاشتهاند. آنها در گذشته با ناملایمات فراوانی روبهرو بوده و مشکلات مالی زیادی را تجربه کردهاند. برخی از آنها حتی زمانی در فقر مطلق به سر بردهاند. بدون داشتن خانهای که زیر سقف آن زندگی کنند و حتی بدون غذا و سایر امکانات یک زندگی ساده.
امروز قصد داریم در خصوص افراد ثروتمندی که فقیر بودهاند، با شما صحبت کنیم. نمونههای ایرانی و خارجی انسانهای موفق و ثروتمندی را برایتان مثال بزنیم که از صفر و حتی زیر صفر شروع کرده و به ثروت رسیدهاند. افراد ثروتمندی که فقیر بودهاند و بعدها از فرش به عرش رفتهاند.
معرفی افرادی که از فقر به ثروت رسیدهاند:
دانستن نام این آدمها و شناختن آنها دریچهای از امید را به رویتان باز خواهد کرد تا بدانید که شرایط زندگی همیشه ثابت نمیماند و تغییر میکند. اگر اکنون با شرایط دشواری روبهرو هستید و یا در وضعیت اقتصادی بدی به سر میبرید، بدانید که این حالت میتواند موقتی باشد. این شرایط میتواند تغییر کند؛ به شرطی که خودتان بخواهید و دست به اقدام و عمل بزنید. اگر شما بخواهید و تلاش کنید حتی میتوانید از فقر مطلق به ثروت برسید و نام خود را به افراد این لیست اضافه نمایید.
اگر شما هم کنجکاو شدهاید تا با افراد ثروتمندی که فقیر بودهاند، آشنا شوید و برای شروع کار و یا ادامهی راهتان انگیزهای بگیرید، پس تا پایان مقاله ما را همراهی کنید.
افراد ایرانی:
1_ احد عظیمزاده ( تولید کننده فرش ایرانی)
احد عظیمزاده، در سال 1336 در روستای اسفنجان از توابع آذربایجان شرقی متولد شده است. او هفت ساله بود که پدرش را از دست داد و روی ناخوش زندگی برای او و خانوادهاش نمایان شد. وی روزها را به قالیبافی و شبها را به درس خواندن میگذراند و سپس قالیهای بافته شده را برای فروش به شهرهای دیگر میبرد. سود فروش قالیها در آن زمان حدود 1 الی 2 تومان (10 الی 20 ریال) بود. احد این کار را تا 18 سالگی ادامه داد.
وضعیت مالی آنها به حدی سخت بود که دو بار در سال میتوانستند برنج بخورند اما احد کسی نبود که این شرایط را برای همیشه قبول کند. او شروع کرد به جمع و پسانداز کردن پولهایش کرد و پس از مدتی این مبلغ را به بیست هزار تومان رساند. بیست هزار تومان دیگر از پسر عمویش قرض کرد و وامی هم به مبلغ شصت هزار تومان از بانک گرفت. به این ترتیب سرمایهاش به 100 هزار تومان رسید. هدف او این بود که یک کارگاه فرشبافی تاسیس کند و همهی تلاشهایش در همین راستا بود.
آقای عظیمزاده به مرور اهداف بزرگتری برای خودش ترسیم کرد و برای دستیابی به آنها همت و پشتکاری شگرف به خرج داد. او به صادرات فرش ایرانی فکر میکرد. به همین دلیل با وجود اینکه زبان انگلیسی نمیدانست، به آلمان که در آن سالها مرکز تجارت فرش بود سفر کرد. پس از آن به ژنو سوئیس رفت و دریافت که فرش گرد طرفداران زیادی دارد. او با ایدههایی که در سرش پیدا شده بود به ایران بازگشت و کارگاه فرشبافی خود را دایر نمود.
کارگاه فرش
عظیمزاده خرید ابریشم و ماشینآلات کارگاه را به صورت اقساطی انجام داد و به تولید فرش گرد مشغول شد. تاجران آلمانی که از این فرش باخبر شدند، به ایران و اسفنجان آمدند. به این ترتیب اولین معاملهی او به صورت شش میلیون تومان نقد و شش میلیون تومان چک منعقد شد. این شروعی برای موفقیتهای بعدی او بود.
آقای عظیم زاده اکنون در سطح جهانی به تجارت فرش مشغول است و علاوه بر فرش در صنعت گردشگری نیز به فعالیتهایی پرداخته است. او در سلمان شهر مازندران پروژهی بزرگی به نام “قو الماس خاورمیانه” را با سرمایهی 180 میلیارد تومان بنا نهاده است. در طراحی و ساخت این برجهای دوقلوی 25 طبقهای از جدیدترین متدهای مهندسی استفاده شده و بهترین و مرغوبترین مصالح و مواد ساختمانی در ساخت آنها به کار رفته است.
احد عظیمزاده علاوه بر اینکه یک کارآفرین، تولیدکننده و تاجر بزرگ فرش است، یک خیر دریادل نیز میباشد؛ او تاکنون سرپرستی کودکان یتیم زیادی را بر عهده گرفته است و تصمیم دارد هر ساله 100 کودک یتیم را به افراد تحت سرپرستیاش اضافه نماید. وی وصیت کرده که این امر تا ده سال پس از فوتش ادامه یابد و مخارج این کار از محل ارث او تامین گردد.
2_ محمد صدر هاشمینژاد ( کارآفرین و سرمایهگذار)
آقای صدر هاشمینژاد از موسسین اولین بانک خصوص کشور (اقتصاد نوین)، رئیس هیات مدیرهی آن و صاحب 60 شرکت میباشند. ایشان نیز از جمله ایرانیان موفقی هستند که در واقع از صفر شروع کردهاند.
محمد صدر هاشمینژاد، متولد سال 1329 در روستای هنزا در استان کرمان است. او در یک خانوادهی کاملا معمولی از لحاظ مالی بزرگ شده است. صدر هاشمینژاد پس از آنکه دیپلم خود را در کرمان گرفت، برای ادامه تحصیل در رشتهی مهندسی دانشکده فنی تبریز به آنجا رفت. محمد با ماهی 90 تومان حقوق در اتاق پلیکپی دانشکده کار میکرد و با کمک هزینهی خانوادهاش هر ماه با مبلغی حدود 150 تومان درس میخواند. این وضعیت او را از هیچکدام از رویاهای بزرگی که داشت منصرف نساخت.
آقای هاشمینژاد با تلاش و اراده وضعیت زندگی خود و خانوادهاش را بهبود بخشید و باعث تحولی بزرگ در آن شد. او اکنون یک کارآفرین و سرمایهگذار موفق ایرانی است و فرمول موفقیتش را در سه کلمه خلاصه میکند: پشتکار، پشتکار و پشتکار.
3_ بهروز فروتن (بنیانگذار گروه صنایع غذایی بهروز)
همهی ما محصولات غذایی بهروز را در فروشگاههای مواد غذایی دیده و از خوردن طعم و مزهی بینظیر سسهای این برند، لذت بردهایم. موسس این برند کسی نیست جز آقای بهروز فروتن.
او در سال 1324 در تهران متولد و در ده سالگی پدرش را از دست داد. او و خانوادهاش اگرچه از لحاظ مالی زندگی متوسطی داشتند؛ اما طعم سختیهای زیادی را در زندگی چشیدند؛ مخصوصا بعد از فوت پدر. بهروز از همان دوران کودکی در کنار تحصیل با مفهوم کار کردن آشنا شد و تبدیل به یک بچهی خودساخته گشت. تابستانها با فروش شکلات و اسباببازی و بعدها با انجام کارهای فنی مبالغی جمع میکرد و برای پسانداز به مادرش میداد. روزها به همین منوال ادامه داشت تا در نهایت موفق شد در رشتهی مدیریت لیسانس بگیرد.
او تولید مواد غذایی را از درون خانه شروع کرد. برای فروش به مغازهها سر زد اما آنها از او خرید نمیکردند؛ تا اینکه خانهاش را فروخت و با شریک شدن با چند نفر از بستگانش کار خود را به صورت جدی شروع کرد. موفقیت این شرکت امروز تا حدی است که 1000 نفر پرسنل داشته و شش نقطه از کشور تحت لیسانس صنایع غذایی بهروز فعالیت میکنند. بهروز فروتن نخستین کارآفرین نمونهی کشور است.
4_ ایوب پایداری (پدر صنعت بستنی ایران: بستنی میهن)
ایوب پایداری، در روستای کندرود در استان آذربایجان شرقی به دنیا آمده است. خانوادهی او به کار دامپروری و باغداری اشتغال داشتند و تهیهی مایحتاج روزانه برایشان یک چالش هر روزه بود. ایوب پایداری از همان موقع یاد گرفت که نباید تسلیم شرایط سخت زندگی شود و میبایست تنها به تواناییهای خودش متکی باشد؛ به همین دلیل فردی خودساخته بار آمد. او در 15 سالگی راهی تهران شد و به عنوان یک کارگر ساده در یک مغازهی شیرینی فروشی مشغول به کار گشت. او به مرور در چند کارگاه شیرینیپزی و بستنیسازی کار کرد و برای موفق شدن تلاش خود را مضاعف نمود.
ایوب پس از مدتی تصمیم گرفت از یک کارگاه بستنیسازی یک یخچال دستی سیار اجاره کند و کار فروش بستنی را با همان یخچال در خیابانها و معابر شهر آغاز نماید. شرایط سخت، پای پیاده، مسیرهای طولانی، گرمای هوا هیچ کدام او را از ادامهی راه منصرف نکرد. او بعدها شرکت میهن را در سال 1354 تاسیس نمود و به مرد بستنی ایران تبدیل شد. امروزه محصولات لبنی میهن به یکی از بهترین برندهای این حوزه تبدیل شده است. دلیل تمامی این موفقیتها، پشتکار، تلاش و ناامید نشدن آقای ایوب پایداری است.
5_ علیرضا بیرانوند (دروازهبان تیم ملی)
علیرضا بیرانوند را همه میشناسید. دروازهبان موفق تیم ملی که در دوران فعالیت فوتبالیاش خوش درخشیده است. او متولد شهریور سال 1371 در روستای سرابیاس در استان لرستان است. پدرش چوپان بود و از پول فروش شیر و پنیر گوسفندان، معاش خانوادهاش را تامین مینمود. آنها در آن روستای دورافتاده با کمترین امکانات و فقر شدید مالی روبهرو بودند. شرایط بسیار سختی را میگذراندند تا اینکه بیرانوند به تهران آمد و مشغول به کار شد. او از بیخانمانی تا کار در پیتزا فروشی را در زندگیش تجربه کرده است؛ اما هیچ کدام از اینها مانعی برای موفقیت و درخشش او در آینده نشدند.
بیرانوند در جام جهانی 2018 روسیه موفق شد پنالتی رونالدو را بگیرد و پس از آن به عنوان یک قهرمان در بین اهالی فوتبال شناخته شد. بدون شک او یکی از برترین چهرههای فوتبالی ایران بوده و تاکنون افتخارات زیادی به دست آورده است.
6_ مهران مدیری ( بازیگر و کارگردان)
گمان نکنم کسی در ایران باشد که مهران مدیری را نشناسد. بیشتر ما ساعتهای زیادی از زندگیمان را با دیدن سریالهای طنز او گذرانده و لذت بردهایم. جالب اینجاست کسی که خودش اوقات به این شیرینی را به مردم کشورش هدیه میدهد، در دوران کودکی و جوانیاش چندان شاهد روزهای خوشی نبوده است. طبق اظهارات خودش پوستش کنده شده تا به اینجا رسیده است. مدیری از سنین کم وارد جامعه شده و کار کردن را با تجربهی کارهای سختی همچون تراشکاری، مکانیکی، دستفروشی، تعمیرات صوتی تصویری و… شروع کرد. روزهایی بوده که حتی توانایی خرید نان و پنیر هم نداشته اما ادامه داده و تسلیم نشده. او امروز یکی از پرافتخارترین بازیگران کشورمان است.
تجربیات کاری فراوانش در زمینههای مختلفی همچون کارگردانی، بازیگری، مجریگری، طراحی صحنه، تهیهکنندگی، صداپیشگی و خوانندگی، از او یک چهرهی فرهنگی ماندگار در اذهان هنردوستان ایران ساخته است. مدیری در سال 98 کنسرتی در سالن برج میلاد تهران برگزار کرد و تمام عواید حاصل از آن را برای شیرخشک کودکان بیبضاعت صرف نمود.
اگرچه مهران مدیری روزهای سخت و شرایط مالی دشواری را در زندگی تجربه کرده اما اکنون وضعیت مالی خوبی دارد. او یک ماشینباز حرفهای است و گفته میشود که کلکسیون ماشینهای لوکس و گرانقیمت دارد.
افراد خارجی:
1_اپرا وینفری (مجری)
نام اپرا وینفری، یکی از قدرتمندترین و ثروتمندترین زنان آمریکا در ابتدای این لیست میدرخشد. اپرا اگر چه اکنون شهرت، محبوبیت و ثروت قابل توجهی دارد اما از آن دسته از انسانهایی است که طعم واقعی فقر و نداری را چشیده و از همان دوران کودکی با ناملایمات زیادی روبه رو شده است. او با مادرش که زنی جوان، تنها و بسیار فقیر بود زندگی میکرد. پس از مدتی مادرش او را نزد مادربزرگش فرستاد. مادربزرگی که خدمتکار بود و همین آینده را به نوهی کوچک خود وعده داده و گفته بود که او نیز یک خدمتکار خواهد شد. اپرا ولی آرزوها و رویاهای دیگری برای خود ترسیم کرده بود؛ پس به نزد مادرش بازگشت اما زندگی سیاهتری پیش رویش قرار گرفت.
پس از بازگشت، او مورد آزار و اذیت جسمی و جنسی اعضای خانوادهاش قرار گرفت و در سن 14 سالگی باردار شد. وضعیت دردناک و سختی برایش پیش آمده بود و اپرا تنها به خودکشی فکر میکرد. در همین دوران او به نزد پدرش رفت و در آنجا با عشق و حمایت پدرش روبهرو شد و توانست اندکی از بار مشکلاتش را زمین بگذارد. پیشنهاد میکنیم خودتان یکبار زندگینامهی پر فراز و نشیب او را بخوانید. اما این را بدانید که در پس تمام این سختیها اپرای قوی و قدرتمندی رشد کرد که امروز یکی از تاثیرگذارترین زنان حوزهی رسانه در آمریکا محسوب میشود.
اپرا وینفری یک مجری تلویزیونی موفق و یک فعال مدنی مبارز است. او بنیاد خیریهای دارد و تاکنون مبالغ زیادی را برای کمک به تحصیل دختران صرف کرده است. وینفری همچنین بسیار بخشنده و دست و دلباز است و هدایای گرانقیمت و حتی ماشینهای لوکسی به دیگران هدیه داده است.
2_ جیکیرولینگ ( نویسنده مجموعه داستانهای هریپاتر)
جیکیرولینگ، خالق داستانهای هری پاتر است. به احتمال زیاد شما یا فیلمهای هریپاتر را دیدهاید و یا کتابهای آن را خواندهاید. داستانهایی مهیج و کاملا خلاقانه اما افسانهای و تخیلی.
خانم جیکیرولینگ در کودکی زندگی سختی را پشت سر گذاشته است. او همراه خانوادهاش در یک محلهی فقیر نشین زندگی میکرده و با مشکلات مالی زیادی رو به رو بوده؛ اما او همیشه ذهنی خلاق و دیدگاهی ماورایی و تخیلی نسبت به مسائل مختلف داشته است.
مشکلات او تنها به دوران کودکیاش منتهی نشده. او پس از ازدواج به دلیل بدرفتاریهای شوهرش بسیار خسته و ناامید شده بود؛ تا اینکه تصمیم گرفت از او جدا شود. همین کار را هم کرد. مشکلات پس از طلاقش، احساسات منفی همچون افسردگی و درماندگی و فقر، اوضاع او را به مراتب پیچیدهتر از قبل کرده بود. او احساس سرخوردگی و شکست میکرد و حتی شغل خود را از دست داده بود. چندین بار دست به خودکشی زد اما هر بار ناموفق بود. در همین اثنا بود که تصمیم گرفت روی کاری که علاقه دارد و آن را بهتر از کارهای دیگر انجام میدهد تمرکز کند: نوشتن. او هریپاتر را نوشت.
سری داستانهای هریپاتر و محبوبیت و شهرتی که این داستانهای جذاب در بین مردم پیدا کرده بود از جی کی رولینگ یک نویسندهی موفق و حرفهای ساخت. مجموعه کتابهای هریپاتر اکنون جزو پرفروشترین کتابهای تاریخ جهان هستند و به هفتاد زبان دنیا ترجمه شدهاند. همان طور که میدانید از روی آنها چندین سری فیلم هم ساخته شده است. خانم جیکی رولینگ در حال حاضر یکی از ثروتمندترین زنان دنیا به شمار میآید و دیگر نگران آیندهی فرزند خود نیست. او با این ثروت تا پایان عمر میتواند در کنار دخترش با خیال راحت زندگی کند.
3_استیو هاروی (کمدین،مجری، بازیگر)
استیو هاروی، کمدین مشهور، بازیگر، تهیه کننده، کارگردان، نویسنده و مجری رادیو و تلویزیون آمریکاست. او نیز در دوران جوانی زندگی سختی داشته و برای به دست آوردن پول مشاغل پرزحمت زیادی را تجربه کرده است. استیو همزمان با دانشگاه در یک پمپ بنزین کار میکرد و چون جایی برای خوابیدن نداشت شبها را هم همانجا میخوابید. او همچنین تجربه کار در مشاغلی چون فروش بیمه، کارگر مکانیکی، پستچی، فرششویی و آژانس مسافرتی را در کارنامهی خود دارد.
سال 1985 بود که استیو با کمک دو نفر از دوستانش در یک کلوپ، اولین استنداپ کمدی خود را اجرا کرد و خودش هم بسیار از اجرایش راضی بود. او دریافت که در این کار استعداد زیادی دارد. استیو که پیش از آن به مدت سه سال بیخانمان بود؛ اکنون خواسته و آرزوی واقعی خودش را در زندگی یافته بود. ورود به عرصهی رسانه، زمینه ساز موفقیت های بعدی او شد.
استیو هاروی اکنون یکی از مشهورترین و ثروتمندترین مردان آمریکاست. او تاکنون در چند فیلم سینمایی بازی کرده، چندین کتاب نوشته و به دلیل اجراهایش جوایز زیادی دریافت کرده است.
4_جیم کری (بازیگر کمدی)
جیم کری، بازیگر و کمدین با استعدادی است که حرفهای بودن او به همه ثابت شده است. پدر جیم کری نوازندهی ساکسیفون یک گروه بود. وقتی جیم 12 ساله بود او از کارش اخراج شد. بیکاری پدر موجب بروز مشکلات مالی زیادی شد و بنیان خانوادهی آنها زیر و رو گشت. اعضای خانواده در آن زمان فقر شدیدی را تجربه کردند و برای گذران زندگی مجبور بودند که همگی به عنوان نگهبان یا سرایدار کار کنند. در همین زمانها جیم کری برای پیدا کردن شغل، مجبور شد دبیرستان را رها کرده و ترک تحصیل کند.
خوشبختانه در سالهای بعد زندگی سخت جیم کری ادامه نیافت و او راه زندگیاش را پیدا کرد. جیم با توجه به استعدادی که در حرکات طنز و تغییر حالات صورت و میمیک چهرهاش داشت، تبدیل به یک بازیگر کمدی محبوب در سینما شد. جیم کری تا کنون دو بار موفق به دریافت جایزهی گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی برای فیلمهای “نمایش ترومن” و “مرد روی ماه” شده است.
5_ کریس گاردنر ( بنیانگذار موسسهی کارگزاری)
کریس گاردنر، نمونهای دیگر از افرادیست که از فقر و تنگدستی به ثروت و مکنت رسیده است. گاردنر از زمان کودکی با مشکلات زیادی رو به رو شده بود. از فقر و بی پولی گرفته تا خشونتهای خانوادگی، بیسوادی خانواده، الکلیسم، سوءاستفادههای جنسی و…
کریس گاردنر روزی با دیدن مردی خوش پوش و ثروتمند به وجد آمد و شغل و درآمد او را جویا شد. آن مرد کارگزار سهام بود و درآمد ماهیانهاش به 80000 دلار میرسید. وی همان موقع دریافت که شغل ایدهآلش را پیدا کرده است؛ شغلی که مرتبط با بازار بورس و سهام است.
در آن زمان ازدواجش به شکست انجامید و از همسرش جدا شد. کریس سرپرستی پسر دو سالهاش را عهده دار شد. او در آن موقع یک کارآموز بود و درآمد بسیار کمی داشت. خود او در مصاحبههایش گفته که آن زمان پول غذا و سرپناه هم نداشته و زندگی برایش بسیار سخت بوده است. اما کریس ناامید نشد و به تلاش خود ادامه داد و توانست تجارت سهام را فرا بگیرد. او سپس یک آپارتمان اجاره کرد و پسرش را به مهد کودک فرستاد. موفقیتهای بعدی او ادامه یافت و در نهایت او به یک سخنگوی انگیزشی و مدیر عامل Gardner Rich LLC تبدیل شد و شعبههای آن را در شهرهای شیکاگو، سان فرانسیسکو و نیویورک تاسیس نمود.
جالب است بدانید که از روی زندگی کریس گاردنر یک فیلم سینمایی نیز ساخته شده است. فیلم “در جستجوی خوشبختی” با بازی ویل اسمیت. پیشنهاد میکنیم این فیلم زیبا را حتما تماشا کنید.
حرف پایانی
دوستان عزیز، تمامی این مثالهایی که برایتان زدیم و افرادی که نامشان را برشمردیم نمونههای مشهوری هستند که توانستند شرایط سخت و ناهموار زندگی خود را تغییر داده و راه پیشرفت، ثروت و آسایش را پیش بگیرند. افراد ثروتمندی که فقیر بودهاند… غیر از این افراد شناخته شده، هزاران فرد دیگر نیز وجود دارد که راه فقر تا ثروت را پیموده و در نهایت موفق شدهاند. تا دنیا دنیاست، به تعداد افراد این لیست همینطور اضافه میشود و در نهایت انسانهای پرتلاش و با پشتکار به پیروزی میرسند. اگر شما هم دوست دارید نامتان در بین این لیست قرار بگیرد پس دست از سعی و تلاش برندارید و هرگز ناامید نشوید. کسی چه میداند؛ شاید در صفحهی بعد کتاب زندگی شما خبرهای بهتری باشد.
عالیعالی بود بود
fd
ممنون از کامنت زیباتون