زندگینامه اپرا وینفری، زنی از جنس سختی…

توسط | آبان 15, 1401 | افراد موفق خارجی, بیوگرافی افراد موفق | 0 نظر

34 دقیقه

تصور کنید در سال‌هایی که نژادپرستی بر علیه سیاهان در اوج خود بود، به عنوان یک دختربچه سیاه پوست به دنیا می‌آمدید و مجبور بودید پیش مادربزرگ بداخلاقتان زندگی کنید؛ پیرزنی که دائم شما را تحقیر می‌کند و کتک می‌زند. تصور کنید که شما یک سیاه پوست آفریقایی- آمریکایی در دل آن سال‌های آمریکا بودید و پدرتان یک ارتشی بازنشسته آمریکایی است که جز اصول خشک و سرد نظامی چیزی از زندگی نمیداند. در کنار همه اینها از نه سالگی مورد آزار و اذیت جنسی پسران خانواده قرار می‌گیرید و در ۱۴ سالگی تنها فرزندتان که حاصل تجاوزی خیابانی است را به دنیا می‌آورید، اما آن بچه نیز مرده است. اکنون حدود پنجاه سال از آن روزها گذشته؛ چه بلایی سر شما آمده است؟ چه آینده‌ای را برای خود تصور می‌کردید؟

متن بالا تنها بخشی از سرگذشت قدرتمندترین، بانفوذترین و ثروتمندترین زن سیاه پوست جهان، به بیان بهتر تنها میلیاردر سیاه پوست جهان، محبوب‌ترین مجری تلویزیون و صاحب بزرگترین خیریه دنیا است. اپرا وینفری کسی است که با چنین گذشته‌ای توانسته قلب میلیون‌ها انسان در سراسر جهان را از آن خود کند.

اپرا وینفری در مدت زمان فعالیت‌ خود آنقدر نفوذ داشت که حتی می‌توانست سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را رقم بزند. اپرا این اقبال را پیدا کرد تا زندگینامه‌‌اش در دانشگاه ایلینوی تدریس شود. دارایی‌های او حدود ۲.۷ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود که باعث شده نامش در کنار ثروتمندانی همچون بیل گیتس و وارن بافت قرار بگیرد.

او با اجرای برنامه Oprah’s Show به نوعی آغازگر شوهای تلویزیونی گفتگو محور (talk show) در دنیاست که از همین طریق توانست مشهورترین شخصیت‌های جهان را روبه روی دوربین برنامه‌اش بنشاند و با آنها گفت وگو کند. آدم‌هایی مثل مایکل جکسون که در طول عمر خود کمتر حاضر به مصاحبه بودند به برنامه اپرا آمده‌اند. اپرا الهام‌بخش میلیون‌ها زن و مرد در سراسر جهان بوده و توانسته امید را در دل بسیاری از مردمان زنده نگه دارد. در ادامه نگاهی داریم به اینکه این دختربچه سیاه پوست چطور توانست سرنوشتی درخشان برای خود و بسیاری دیگر رقم بزند؟

سال‌های سخت کودکی

اپرا وینفری در سال ۱۹۵۴ در می‌سی سی پی به دنیا آمد. او دختر زوجی بسیار جوان بود که در روستایی در جنوب  و در فقر و بدبختی بزرگ شد. پدر و مادرش پس از مدت زمان کوتاهی پس از تولد او از یکدیگر جدا شدند. به گفته اپرا میزان فقر آنان در حدی بود که به جای لباس جوراب‌های بزرگی می‌پوشید که شبیه سوسک می‌شد. اپرا از همان کودکی هوش سرشاری داشت. پیش از آنکه به سه سالگی برسد توانسته بود خواندن را بیاموزد. او در این سن تمام سرودهای کلیسا و انجیل را حفظ کرده بود. وقتی شش ساله بود وضعیت زندگی‌اش بسیار سخت‌تر و پیچیده‌تر شد. او مجبور شد از شش تا نه سالگی را پیش مادرش و در میلواکی زندگی کند. در همین سال‌ها تلخ‌ترین اتفاق زندگی‌اش را تجربه کرد. در تمام این مدت بارها و بارها مورد آزار و اذیت جنسی پسران فامیل قرار گرفت تا اینکه در نه سالگی یکی از مردان اقوامش به او تجاوز کرد. با توجه به وضعیتی که او در بین اعضای خانواده‌اش داشت، مادرش تصمیم گرفت او را به کانون اصلاح و تربیت بفرستد اما از بخت بدش ظرفیت آنجا تکمیل بود و اپرا بار دیگر مجبور به نقل مکان پیش پدرش شد. رنج‌های او تمامی نداشت. در همین سال‌ها بود که بار دیگر مورد تجاوز جنسی قرار گرفت، باردار شد و فرزندش مرده به دنیا آمد. سال‌های سخت کودکی و مرگ فرزند از او انسانی متفاوت ساخت. او با خود عهد کرد که زندگی‌اش را برای همیشه تغییر دهد. برای همین به تحصیلاتش را ادامه داد و در اولین و مهم‌ترین قدم برای تغییر، تصمیم گرفت که هفته‌ای یک کتاب بخواند.

کتاب خواندن چطور مسیر زندگی اپرا را تغییر داد؟

شاید کمی عجیب به نظر برسد، اما مهم‌ترین عامل در تغییر زندگی اپرا، علاقه او به کتاب خواندن بود. زمانی که او این تصمیم را عملی کرد هفده سال داشت. او برای هر کتابی که می‌خواند مطلبی هم می‌نوشت که همین باعث شد به عنوان مجری رادیو پایش به رسانه‌های جمعی باز شود. هنگامی که به دبیرستان نشویل فرستاده شد، در عرصه‌های متفاوتی شروع به درخشش کرد. او دانش‌آموزی افتخارآفرین، سخنوری بااستعداد و هنرپیشه‌ای قابل بود. وی از دانشگاه تنسی کمک هزینه تحصیلی دریافت کرد و در هفده سالگی جایزه دختر آتش را گرفت. اپرا وینفری پس از دریافت این جایزه، به ایستگاه رادیویی داخلی رفت و در آنجا شغلی برای خواندن عناوین اصلی برنامه برای بعدازظهرها به وی پیشنهاد شد. او لیاقت خود را نشان داد و در نوزده سالگی نخستین زن سیاه پوستی بود که در شهر نشویل مجری خبر شد. اپرا وینفری در سال ۱۹۷۶ در شهر بالتیمور برای اعلام خبر ساعت شش استخدام شد.

در شروع کار همه چیز آنطور که باید خوب نبود. به او پیشنهادهای بیمارگونه‌ای داده می‌شد تا آنجا که از او خواستند نام خود را به سوزی تغییر دهد ولی او این پیشنهاد را رد کرد. علیرغم همه تلاش‌هایش در حرفه روزنامه نگاری، چندان درخشان نبود و مجبور شد پس از مدتی این کار را کنار بگذارد. او دچار افولی نسبی شد و از واحد خبر به یک رده پایین‌تر و در واحد برنامه‌های صبحگاهی به نام، People Are Talking که نخستین بار در سال ۱۹۷۸ بر روی آنتن رفت، استخدام شد. همان‌طور که ما امروز می‌دانیم، این تغییر موهبتی را برای تمام عمر وی به همراه داشت. او بعدها گفت که همیشه دوست دارم این داستان را برای مردم تعریف کنم؛ این کار برای من مانند نفس کشیدن است. وقتی برنامه به سمت Just talking تغییر جهت داد، اپرا وینفری به خوبی از عهده کار برآمد. وی در ۱۹۸۳، به شیکاگو رفت که میزبان برنامه‌ AM Chicago شود و تا جایی پیشرفت که به پربیننده‌ترین برنامه شهر تبدیل شد و نام برنامه به اپرا وینفری تغییر کرد. وقتی که کوینسی جونز ستاره مشهور موسیقی آمریکا او را دید، ترتیبی داد که استیون اسپیلبرگ به برنامه او بیاید که حاصل این برنامه نقش آفرینی اپرا در یکی از مشهورترین آثار اسپیلبرگ یعنی رنگ ارغوانی بود که پس از ایفای این نقش، نامزد جایزه اسکار نیز شد. او توانست جوایز دیگری را نیز از آن خود کند که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • ۱۹۸۶: کاندیدای جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن: رنگ ارغوانی
  • ۱۹۸۶: کاندیدای جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل زن: رنگ ارغوانی
  • ۲۰۱۱: جایزه بشردوستانه ژان هرشولت
  • ۲۰۱۵: برنده جایزه اسکار بهترین فیلم: سلما (فیلم)

اکنون اپرا وینفری به عنوان نماد کامل یک آفریقایی- آمریکایی موفق به جهانیان معرفی شد.

برای دانستن دلیل توفیق‌های اپرا وینفری، یادآوری این نکته ضروری است که در اوایل دهه ۱۹۸۰ برنامه‌های گفتگو محور، فقط در انحصار مردان بود. اما غیررسمی بودن در برنامه‌های تلویزیونی آرام آرام جای خود را باز کرد. دوناهیو (مرکزی که اپرا در آن فعالیت می‌کرد)، در برنامه‌های گفت وگوی آزاد پیشرو بود، چرا که موانع فیزیکی میان میهمان و بینندگان را شکسته بود و آنچه اپرا وینفری را از دیگران متمایز می‌کرد توانایی او در برداشتن موانع احساسی میهمانان بود و آنان بدون توجه به دوربین‌ها به راحتی از خصوصی‌ترین موضوعات خود سخن می‌گفتند.

اما این راحتی از کجا می‌آمد؟

اپرا به جز هوش و استعداد سرشار، هوش اجتماعی بسیار بالایی نیز دارد. او می‌تواند با انرژی و کلام خود سخت‌ترین افراد را متقاعد کند تا راجع به چیزهایی که نمی‌خواهند، صحبت کنند. توانایی هم‌دردی خارق‌العاده و دانش بالا از ذات انسان، به او کمک کرده تا به این موفقیت بزرگ دست یابد. برنامه‌های او در سراسر جهان بینندگان بیشماری داشت و به این دلیل که میزبان و میهمان در قالب دو دوست، صمیمانه گپ می‌زدند، برای مخاطب متفاوت و لذت‌بخش بود. افزون بر این، بی‌پرده و شفاف بودن اپرا وینفری درباره زندگی شخصی و روحیات او در مورد زندگی دشوار گذشته‌اش، همواره به وی کمک کرده تا میهمان نوعی احساس نزدیکی و همدردی خاصی با او داشته باشد، چرا که به نظر می‌رسید که هیچ موضوع پنهان کردنی وجود ندارد. از سوی دیگر، جنگ همیشگی او با وزن خود در طول زندگی‌اش برای همه مردم ملموس بوده و این موضوع توجه اکثریت بینندگانش را به خود جلب کرده است. شرمی که او همواره از بالا و پایین رفتن اندام خود به دلیل چاقی در هنگام راه رفتن با خود به همراه داشت. از لحظات ماندگار برنامه‌های تلویزیونی او در سال ۱۹۸۸ زمانی بود که او با یک گاری دستی کوچک به داخل استودیو آمد و در داخل آن حدود سی کیلو چربی قرار داشت و به دیگران نشان داد که توانسته است در حدود سی کیلو وزن کم کند.

اپرا و جهان تجارت

استعداد تجاری اپرا وینفری نیز همچون هوش اجتماعی‌اش قوی است. او با درک این موضوع که شهرتش، قدرت فراوانی برای او به ارمغان آورده، تصمیم گرفت که مدیریت عامل یک شرکت را به عهده بگیرد و محصولاتش را با درآمد کلانی به فروش برساند. وی در سال ۱۹۸۶، محصولات Harpo را به بازار عرضه کرد و همچنان به اجرای برنامه‌هایش ادامه داد. در همان سال برنامه‌هایش در سراسر جهان فراگیر شد و بعلاوه توانست مبلغ ۱۶۳ میلیون دلار در تجارتش سود کند که سهم او ۳۹ میلیون دلار بود. در این زمان به دلیل نداشتن تجربه لازم در نگهداری سرمایه، برای خود وکیلی اختیار کرد و گفت: “هرکسی در زندگی به کسی احتیاج دارد که به او بگوید بله، شما می‌توانید این کار را انجام دهید.” وکیل باهوش، جف جاکوبز هنوز در کنار اوست و مدیریت هارپو را بر عهده دارد.

کلوب کتاب اپرا

تاثیر اپرا وینفری، اقبال و شهرتش همواره در حال رشد بوده و هیچگونه تردیدی وجود ندارد که در طول سال‌ها همواره از او به خوبی یاد می‌شود.‌ کلوپ کتاب او بسیار معروف است؛ او توانسته میلیون‌ها نفر را از سراسر جهان به کتاب خواندن تشویق کند. تاثیر اپرا بر فروش کتاب بی‌نظیر است، به طور مثال وقتی او کتاب آهنگ سلیمان از تونی موریسون را به بینندگان برنامه‌اش معرفی کرد، در طی سه ماه، این کتاب رکورد فروش خود را در طی بیست سال انتشارش شکست. وقتی جیمز فری نویسنده کتاب یک میلیون قطعه کوچک ادعا کرد که خاطرات خود را نوشته است و پس از مدتی معلوم شد که بخش‌هایی از کتاب افسانه‌ای بیش نبوده و اپرا وینفری در مورد اظهارات قبلی خود راجع به کتاب احساس تاسف کرد، همه آمریکا و حتی جهان را تحت تاثیر قرار داد. اپرا وینفری چنین قدرتی دارد که با وجود اینکه کتابی در برنامه‌های او معرفی نشده باشد، قادر است فروش آن را بی‌اندازه افزایش دهد. کتاب اصلاحات، اثر جاناتان فرانزن، یکی دیگر از کتاب‌هایی بود که اپرا وینفری برگزید و آن را به عنوان کتابی که می‌تواند مورد توجه مردان قرار بگیرد معرفی کرد. با اینکه دعوت از خود نویسنده به برنامه به دلایل حقوقی لغو شد، اما همین موضوع هیاهوی زیادی برپا کرد و همه مردم تشویق به خریدن این کتاب شدند. چندی بعد همین کتاب جایزه بهترین کتاب سال را از آن خود کرد.

برنامه تلویزیونی اپرا

یکی از بزرگترین لحظات تلویزیونی اپرا وینفری که به یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی آمریکا نیز بدل شد وقتی بود که مایکل جکسون که به ندرت برنامه مصاحبه‌ای را قبول می‌کرد، دعوت اپرا وینفری در سال ۱۹۹۳ را پذیرفت. او همچنین در برنامه پربیننده خود در سال ۲۰۰۴، در اقدامی ناباورانه، به همه کسانی که در برنامه نمایش او بودند یک خودرو هدیه داد. همچنین در سال ۲۰۰۵ در یکی از برنامه‌های به یادماندنی با حضور تام کروز، پس از اجرای یک رقص در نهایت به علاقه‌اش به کیت هولمز اعتراف کرد. اما همه ماجرای موفقیت اپرا به موضوعات تفننی این چنینی ختم نمی‌شوند. او یکی از فعال‌ترین افراد و رهبران مبارزه با تبعیض نژادی در جنوب آمریکاست.

اپرا همچنین کانونی برای حمایت از کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند تاسیس کرده است. او برنامه‌ای ترتیب داده تا فهرست جامعی از آمار آزار و اذیت کودکان تهیه شود. در این فعالیت با استفاده از زبده‌ترین وکلای آمریکایی پرونده‌های مختلفی را علیه تعارض کنندگان به حقوق کودکان تشکیل داده و از حق و حقوق قانونی این کودکان دفاع کرده است. در کنار این فعالیت‌ها و با توجه به توان بالایش در ارزیابی روحیه مردم، پس از حادثه طوفان کاترینا، شخصا به دیدار خانواده‌های مصیبت دیده رفت و با آنان ابراز همدردی کرد و اطمینان خاطر داد که اوضاع رو به بهبود خواهد رفت. واکنشی که او در برابر این حادثه نشان داد بسیار تاثیرگذارتر از واکنشی بود که رئیس جمهور وقت، جورج بوش از خود نشان داد.

خاطرات آزارهای جنسی دوران کودکی، اپرا را بر آن داشت که از سال ۱۹۹۱ قبل از اینکه کمیسیون قضایی سنای آمریکا قانون حمایت کودکان را تصویب کند، برای ایجاد پایگاه اطلاعاتی از محکومان آزارهای جنسی کودکان شروع به فعالیت کند. اپرا همچنین در شبکه‌ای مختص زنان oxygen media فعالیت هنری دارد. وی در سال ۲۰۰۰ در شبکه operaangel جایزه ۱۰۰ هزار دلاری برای افرادی که زندگی خود را صرف بهبود زندگی دیگران می‌کنند اختصاص داد. اپرا با اهدای ۱۰ میلیون دلار به ساخت مدرسه‌ای کمک کرد. این مدرسه در مرتون انگلیس است و مختص به افرادی است که استطاعت مالی ندارند. مؤسسه خیریه اپرا با هدف توانمندسازی آموزش و تأمین سلامت و رفاه زنان و کودکان فقیر در سراسر دنیا تأسیس شده است. این مؤسسه خیریه به مواردی از این دست می‌پردازد :

  1.  میلیون‌ها دلار صرف بهبود آموزش دانش‌آموزان
  2. اعطای بورس تحصیلی
  3. تلاش‌های بشردوستانه
  4. اهدا و تأمین غذا، لباس، کفش، لوازم التحریر، اسباب بازی و کتاب به بچه‌های آفریقایی. اپرا به این منظور در دسامبر ۲۰۰۲ به آفریقا رفت
  5. اهدای مدرسه نظامی برای دختران
  6. تأسیس مدرسه برای دختران در آفریقای جنوبی
کانون حمایت از کودکان اپرا

کانون حمایت از کودکان اپرا

اپرا و جهان سیاست

می‌توان گفت که یکی از مهم‌ترین تاثیرات اپرا وینفری به عنوان یک شخصیت محبوب در میان مردم؛ در عرصه سیاسی است. او در روزهای نخست انتخابات پیشین ریاست جمهوری به عنوان یکی از پشتیبانان باراک اوباما معرفی شد؛ قرار گرفتن نام اپرا وینفری در کنار باراک اوباما یکی از نقاط قوت اوباما در پیروزی انتخاباتی‌اش بود. البته پشتیبانی او از اوباما بدون هزینه و جنجال نبود. بسیاری از زنان طرفدار کلینتون وقتی متوجه حمایت اپرا وینفری از اوباما در انتخابات شدند به شدت اعتراض کردند.

 مردان کجای زندگی او هستند؟

اگر بخواهیم به نقطه‌ای که اپرا وینفری در زندگی خود با مشکل مواجه بوده اشاره کنیم، روابط با مردان است. مقاومتی که او در برنامه‌هایش در برابر روابط نزدیک با جنس مخالف نشان می‌دهد، چیزی است که مردان آن را چندان درک نمی‌کنند. برخلاف توفیق‌های خیره کننده‌ای که در سراسر زندگی‌اش به دست آورده، در روابط با مردان توفیقی حاصل نکرده و شاید آنچه او را در مورد رابطه با مردان بی‌اعتنا کرده، ثروت و توانایی او و تاثیری است که در جهان دارد. بی‌شک قدرت او در حدی است که تنها یک مرد در حد و اندازه خودش می‌تواند به او نزدیک شود، مردی که هنوز پیدا نشده است.

رمز کامیابی و موفقیت او چیست؟

زیربنای همه‌ی این کامیابی‌ها برای اپرا وینفری رشد شخصیت، کشف درونیات و پایبندی‌اش به اخلاقیات است. او به هیچ عنوان از اصول اخلاقی‌اش فاصله نگرفته و حاضر به زیر پا گذاشتن آنها نشده است. البته که او هم مانند بسیاری از شخصیت‌های معروف، از گزند انتقادات محفوظ نمانده است. برخی منتقدان او را مسئول پایین نگه داشتن سطح کیفی برنامه‌های تلویزیونی می‌دانند و توجه بیش از حد او به مدهای زودگذر، کاهش وزن و برانگیختن احساسات سطحی مخاطبان را از نقاط ضعف برنامه‌های او بر می‌شمارند. در سال ۲۰۱۰، کیتی کلی زندگینامه‌نویس معروف، داستان زندگی اپرا وینفری را منتشر کرد. این کتاب شامل ادعاهای اساسی در مورد اپراست. او اپرا وینفری را آدمی سرد و غیرواقعی میداند. همه ادعاهایی که او در این کتاب، ضد اپرا وینفری مطرح ساخته، با توجه به شهرت فراگیر اپرا، به جرات می‌توان گفت که کوچکترین تاثیری در میزان محبوبیت او نگذاشته و با توجه به اعتباری که او از خود به جای گذاشته، هیچ یک از افراد معروف آمریکایی از کیتی کلی برای مصاحبه ضد اپرا وینفری حمایت نکرده‌اند. خود کیتی معتقد است که همه‌ی این بی‌توجهی‌ها به او، به دلیل قدرت بالای اپرا وینفری است.

اپرا وینفری در سال ۲۰۰۹ اعلام کرد که برنامه‌های تلویزیونی خود را در سپتامبر ۲۰۱۱ به پایان خواهد رساند و همین کار را هم کرد. شاید بتوان این تصمیم او را نیز خردمندانه توصیف کرد زیرا که وی برای مدتی بیش از دو دهه بر قله اعتبار و شهرت قرار داشت و با پایان دادن به برنامه‌هایش یاد و خاطره آن را برای همیشه زنده نگه داشت. آخرین شوی اپرا نیز مثل هر چیز دیگرش سروصدای زیادی برپا کرد. او برای آخرین برنامه‌اش دو روز پشت سر هم در استودیو بود. مشهورترین بازیگران و شخصیت‌های آمریکایی در این برنامه شرکت داشتند.

او در بیست و پنجمین و آخرین سری برنامه‌های خود، روی صحنه با جان تراولتا رقصید و تمام حاضران در آن برنامه را به سفر به استرالیا مهمان کرد. از دیگر لحظه‌های به یادماندنی در این سری برنامه‌ها، گفتگوی او با باراک و میشل اوباما، جورج بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا و خانواده مایکل جکسون بود. آخرین برنامه اپرا وینفری، پس از ۲۵ سال پخش، روز چهارشنبه ۲۵ مه ۲۰۱۱ پخش شد. در آخرین برنامه که در مقابل چشم ۱۳۰۰ نفر برگزار شد، بخش‌هایی از سخنان تام کروز، آرتا فرانکلین، تام هنکس و استیوی واندر درباره اپرا وینفری پخش شد.

۱۶ درس الهام بخش و موفقیت در کسب وکار و زندگی اپرا وینفری

درسهای الهام بخش از اپرا وینفری

۱۶درس الهام بخش از زندگی و موفقیت اپرا وینفری

۱- با خودتان صادق باشید

او می‌گوید: “اصلا تصورش را نمی‌کردم که صادق بودن با خود می‌تواند من را این چنین ثروتمند کند. اگر زودتر این موضوع را متوجه می‌شدم، این کار را زودتر انجام می‌دادم.”

او از سه سالگی با نمایش‌های خود توجه زیادی از تماشاگران را به سوی خود جلب می‌کرد. کلیسای محلی وی به دلیل مهارت او در خواندن آیات انجیل به او لقب واعظ داده بود. او در انجام مصاحبه نیز مهارت داشت. بازی مورد علاقه اپرا، پرسیدن سوال از عروسکش و کلاغ‌هایی بود که روی حصار خانه پدریش می‌نشستند. به عبارت دیگر، وینفری برای اجرای یک برنامه تلویزیونی به دنیا آمده بود.

اگر احساس می‌کنید که شغل شما مثل یک گودال گرد و شما شبیه به یک چوب مربع شکل هستید، وقت آن است که تغییری در زندگی خود ایجاد کنید.

۲- به تعصبات با برتری پاسخ دهید

در اوایل دهه ۱۹۷۰، او توانست به عنوان یک گوینده اخبار در تلویزیون WLAC نشویل شروع به کار کند. پس از آن در سال ۱۹۷۶ وینفری پیشنهادی برای کار به عنوان گزارشگر اخبار ساعت ۶ در بالتیمور دریافت کرد و ده سال بعد مجری برنامه اپرا وینفری شد؛ پرطرفدارترین برنامه تلویزیونی در آمریکا.

اپرا از ابتدا می‌دانست که شخصیت او چیزی نبود که تهیه کنندگان به عنوان یک مجری برای برنامه‌هایشان در نظر داشتند. مجله تایم می‌نویسد: “در حرفه‌ای که مردان آن را تصاحب کردند، او زنی سیاه پوست است که هیچ شانسی ندارد. با دانستن این موضوع او می‌توانست از این حرفه دست بکشد. اما وینفری باور داشت که می‌تواند بر تعصبی که وجود داشت غلبه کند و می‌دانست برای این کار باید بهترین بود”. برتری، بهترین عامل غلبه‌کننده بر نژادپرستی و تبعیض جنسی است.

۳- اگر زمین نمی‌خوردید، راه رفتن را یاد نمی‌گرفتید

اپرا، مثل خیلی از افراد موفق، به شکست اعتقاد ندارد. چیزی که دیگران از آن به عنوان شکست نام می‌برند، برای وینفری تنها یک نگرش جدید، یک درس جدید یا قدمی روبه جلو برای رسیدن به هدف است. این نصیحتی است که او به کسانی که از شکست می‌ترسند می‌کند: “کاری که تصور می‌کنید توانش را ندارید انجام دهید. در آن شکست بخورید. دوباره تلاش کنید. بهتر عمل کنید.”

۴- از درون بدی، خوبی را پیدا کنید

وقتی وینفری به عنوان دستیار گزارش‌گر اخبار در بالتیمور کار می‌کرد، یک درمان موی نادرست، موهایش را نابود کرد و او کاملا موهای خود را از دست داد. خیلی ناراحت شده بود، چون می‌دانست که داشتن موی زیبا تا چه میزان در کارش اهمیت دارد. با این حال توانست به نقطه مثبت این موضوع توجه کند. چند سال بعد، اپرا به خانم مگزاین گفت: “وقتی موهای خودت را از دست می‌دهی، چیزهای زیادی درباره خودت یاد می‌گیری.”

 ۵- زخم‌های خود را به درایت تبدیل کنید

همانطور که خواندیم، گذشته او سرشار از تلخی و رنج بود، اما وینفری این تجربه‌ها را دلیلی می‌داند که به او توانایی درک دردهای دیگران را داده است. او می‌گوید: “هدف من القای این موضوع نیست که پشت هر اتفاقی، دلیلی نهفته است، اما می‌توانم با اطمینان بگویم که سکه دو رو دارد.” طبق عقیده وینفری: “هر اتفاقی که در زندگی می‌افتد فرصتی است که به جای ترس، عشق را انتخاب کنیم.”

۶- چالش با وضع موجود

مدرسه به بچه‌ها آموزش می‌دهد که موفقیت تنها با دنبال کردن درس‌ها و انجام کارها بر اساس قواعد امکان‌پذیر است. اما زندگی و تجارت چیز دیگری را آموزش می‌دهند. وقتی وینفری برای اولین بار به عنوان گزارشگر اخبار شروع به کار کرد، متن خبرها را با لحنی خشک و بی‌طرفانه نمی‌خواند (لحنی که باید از آن استفاده می‌کرد). او با احساسات و دلسوزانه متن‌ها را می‌خواند، گویی آنچه که می‌خواند را تجربه می‌کند. کار او با دیگر گزارشگرها فرق می‌کرد، اما مخاطبان از آن استقبال می‌کردند. به همین دلیل تهیه کنندگان هم از آن استقبال کردند. بعد از چند سال از اجرای برنامه اپرا وینفری، او دوباره سعی کرد معیارها را به چالش بکشد. او می‌گوید: “من از اینکه مردم بنشینند و از مشکلاتشان بگویند خسته شدم، از اینکه ما از این جریان فیلمبرداری کنیم و در ادامه نظر کارشناسانمان را بپرسیم. من می‌خواهم به مرحله بعدی در دنیای حرفه‌ایم قدم بگذارم.” وینفری در قدم بعد برنامه تلویزیونی خود را تغییر داد، برنامه او کمتر روی داستان‌های کلیشه‌ای تمرکز می‌کرد و بیشتر به مقوله‌های سلامتی، سیاست و الهام‌بخشی می‌پرداخت. بار دیگر اشتیاق وینفری برای دنبال کردن راه خود نتیجه داد؛ برنامه‌ی اپرا پربیننده‌ترین برنامه روز بود تا اینکه در سال ۲۰۱۱ به اتمام رسید.

۷- به دنبال دل خود بروید

دل شما یک قطب نمای درونی مهم‌ است. هر وقت که می‌خواهید درباره موضوعی با دیگران مشورت کنید، مسیر را اشتباه رفته‌اید. چند سال پیش، من در دوراهی بزرگی در زندگی‌ام قرار گرفتم. می‌خواستم که منطقی‌ترین راه را برای تصمیم‌گیری انتخاب کنم، بنابراین لیستی از نقاط مثبت و منفی نوشتم، داده‌ها را بررسی کردم و در نهایت به انتخابی صحیح رسیدم. اما چیزی من را اذیت می‌کرد. اپرا به من می‌گفت که به حرف دلم گوش بدهم. او احساسات غریزی خود را باور دارد، او می‌گوید: “از طریق این حس می‌توان خرد را شکوفا کرد.” او بزرگترین تصمیمات خود مثل تصمیمش برای اتمام برنامه‌ اپرا وینفری را با اعتماد به حس غریزی خود گرفت. تصمیم‌گیری بر اساس غریزه، خیلی سریع‌تر، کم استرس‌تر و همه جانبه است. پس اگر تابه حال تصمیمات خود را بر اساس بررسی‌های معقولانه گرفته‌اید اما در نهایت از نتیجه راضی نبودید، برای تغییر هم که شده به حرف دلتان گوش کنید.

۸- شانس‌های زندگی خود را بسازید

بدون حداقل یک بار شانس نمی‌توان به درآمدی برابر با ۲.۷ میلیارد دلار دست پیدا کرد. اپرا می‌داند که شانس زیادی در زندگی داشته، اما او شانس را یک موضوع کاملا اتفاقی نمی‌داند: “من فکر می‌کنم که شانس یک فرصت است که باید در زمان مواجهه با آن آماده بود.” هر کارآفرینی امیدوار است تا یک مشتری بزرگ یا یک میانبر برای انجام کارهایش پیدا کند، اما اگر تمام وقت خود را تنها با امید سپری کند و خود را آماده نسازد، وقتی بالاخره این فرصت پیش می‌آید، او آمادگی کامل برای استفاده از این فرصت را نخواهد داشت. به جای اینکه منتظر بمانید تا شانس در خانه شما را بزند، به فرصت‌هایی فکر کنید که ممکن است برای شما پیش بیاید. آیا آماده هستید که با آنها روبرو شوید؟

۹- با کمک به دیگران، به خود کمک کنید

نه تنها وینفری مرکز کمک رسانی خود را افتتاح کرد (شبکه فرشتگان اپرا)، بلکه بیش از تمامی افراد معروف از حساب خود برای فعالیت‌های نیکوکارانه در آمریکا هزینه کرده است (چیزی برابر با ۳۰۳ میلیون دلار در سال ۲۰۰۷). اپرا به این دلیل این کار را انجام داده تا تاثیری مثبت در زندگی دیگران بگذارد، اما او دلیل خودخواهانه دیگری هم دارد: “مطمئن‌ترین راه برای دریافت خوبی، تصمیم شما برای دادن آن به دیگران است. به عنوان یک کارفرما که افراد دیگر را کمک می‌کند، ما ارزش خود را نشان دادیم، مشوق کمک‌های دو سویه شدیم، شبکه‌های خود را ساختیم و سرنوشت خوبی را رقم زدیم. انجام کارهای خیر برای دیگران، کمک به خود است.”

۱۰- بیشتر تشکر کنیم

هر چه بیشتر برای زندگی خود ارزش قائل باشید و آن را غنیمت بشمارید، نقاط مثبت بیشتری در زندگی خود خواهید دید که ارزش غنیمت شمردن را دارند. به هدف جشن گرفتن دومین دهه پخش برنامه اپرا وینفری، اپرا برای تشکر از تیم خود آنها را به همراه خانواده‌هایشان به هاوایی برد ( ۱۰۶۵ نفر ). این یک تشکر بزرگ است.

او طرفدار تشکر از دیگران است تا جایی که یک نرم‌افزار بازی به نام متشکرم را ساخت که در آن از نیم میلیارد نفر تشکر کرد. تشکر کردن به خاطر چیزهایی که داریم و آنچه دیگران برای ما انجام داده‌اند برای ترویج رضایت در زندگیمان است. اما اپرا باور دارد که این راهی برای رسیدن به موفقیت و دست یافتن به چیزهایی است که در زندگیتان به دنبال آن هستید: “برای آنچه که دارید شکرگزار باشید با این کار چیزهای بیشتری نصیبتان خواهد شد. اگر روی چیزی که ندارید تمرکز کنید، هیچ چیز هیچوقت برای شما کافی نخواهد بود.”

۱۱- بدانید چگونه به آرامش برسید

زندگی یک کارآفرین پر از مشغله است. همین طور که این جمله را تایپ می‌کنم، در لیست کارهایم، پنج گزینه مهم است که باید به آنها رسیدگی کنم که البته همه آنها را باید تا دیروز انجام می‌دادم. زندگی اپرا از این پرمشغله‌تر و پراسترس‌تر است، به همین دلیل راه‌های غلبه بر آنها بسیار مهم هستند: “گاهی اوقات، در روزهای پرمشغله زندگی‌ام، تلفن‌ها بیشتر از ساعات روز طول خواهند کشید و جلسه پشت جلسه در لیست کاری‌ام قرار گرفته، ناگهان همه چیز را متوقف می‌کنم. خودم را آرام می‌کنم و به یک درخت خیره می‌شوم. یک گل. بازتاب نور خورشید که از پنجره خودنمایی می‌کند. من به یاد می‌آورم که عشق دست یافتنی است. آن را در دم و بازدم خود حس می‌کنم، و به کارم برمی‌گردم.” دفعه بعد که در موقعیتی این چنینی قرار گرفتید، و چیزی نمانده بود که از کوره در بروید، روش اپرا را برای آرام کردن خود و به دست آوردن طراوت و تمرکز به خاطر بیاورید.

۱۲- دوستانتان را هوشمندانه انتخاب کنید

در اطراف کسانی قرار بگیرید که شما را به درجه‌های بالاتر خواهند برد. فشار از جانب دوستان و همکاران را نمی‌توان نادیده گرفت. می‌توان به راحتی عادت‌ها، رفتار و سلیقه‌های افرادی که با آنها معاشرت داریم را الگوبرداری کنیم. چندین جا خواندم که میزان درآمد شما با متوسط پنج نفر از نزدیک‌ترین دوستانتان مرتبط است. اما هر چه قدر که ثروتمندتر و موفق‌تر باشید، به دوستان حقیقی نیاز بیشتری خواهید داشت. اپرا این موضوع را به خوبی میداند: “بسیاری از افراد دوست دارند که با شما سوار لیموزین شوند، شما به دنبال افرادی خواهید بود که اگر لیموزین خراب شد با شما سوار اتوبوس شوند.”

۱۳- هیچ راز بزرگی وجود ندارد

بزرگ‌ترین راز زندگی این است که هیچ راز بزرگی وجود ندارد. اگر مشتاق به کار کردن باشید روی هر هدفی که تمرکز کنید، به آن می‌رسید. “تا به حال با هر کارآفرین موفقی که ملاقات داشتم، متوجه شدم که از جنبه‌های زیادی با یکدیگر فرق دارند، اما در یک موضوع با هم مشترک هستند: همه آنها سخت تلاش کردند تا به هدف خود رسیدند.”

۱۴- اگر کاری را انجام می‌دهید که به آن علاقه دارید، راحت‌تر به موفقیت می‌رسید

اگر کاری انجام دهید و بابت آن پولی دریافت نکنید، می‌دانید که در مسیر درستی قدم گذاشتید. وقتی کاری را انجام می‌دهید که به آن علاقه دارید، کارتان را بهتر انجام خواهید داد. علاوه بر این انرژی بیشتری خواهید داشت. اپرا می‌گوید: “شور منبعی از انرژی است. کاری که شما را به هیجان می‌آورد در شما انرژی ایجاد می‌کند.”

۱۵- هر کاری که انجام می‌دهید را در تصاحب خود داشته باشید

این لحظه مال شما است، آن را تصاحب کنید. وینفری پس از اینکه تولیدات هارپو را تاسیس کرد، تصمیم گرفت مالکیت برنامه‌ خود را نیز به دست بگیرد. مدیرعاملی هارپو به او قدرت می‌داد تا تمامی جنبه‌های برنامه را تحت کنترل خود داشته باشد. این موضوع حتی به او فرصت داد به فیلم‌سازی بپردازد، برنامه رادیویی راه بیندازد و یک مجله منتشر کند. اپرا پیشنهادهای زیادی برای پشتیبانی از محصولات شرکت‌های مختلف را رد کرد. هر چیزی که اپرا بگوید، خلق کند یا به هر شکلی به او مرتبط باشد، تحت مالکیت خود او است. او این کار را تقریبا بدون هیچ سرمایه گذاری خارجی انجام داد. وینفری ۹۰ درصد سهام هارپو را در تصرف خود دارد. او به داشتن یک برنامه تلویزیونی اکتفا نکرد و از سال ۲۰۱۱ شبکه خصوصی خود را افتتاح کرد. همین‌طور که انتظار می‌رفت نام این شبکه OWN یا شبکه اپرا وینفری است.

۱۶- قدرت دست شماست

ما همه مسئول زندگی خودمان هستیم. هیچ فرد دیگری قادر نیست این مسئولیت را به عهده بگیرد. من با بسیاری از افراد که طرز فکری منفعل در زندگی خود دارند صحبت کردم. آنها اعتقاد دارند که در زندگی اتفاقاتی می‌افتد و آنها تنها باید در قبال آنها عکس العمل نشان دهند. این افراد به دیگران و نیروهای خارجی اجازه می‌دهند که آنها را کنترل کنند. اپرا هیچوقت اینگونه فکر نکرد. او یک بار گفت: “من هیچوقت خودم را به عنوان دختری فقیر از محله یهودی نشین آمریکا که به موفقیت رسید ندیدم. بلکه همیشه خود را فردی دیدیم که از کودکی می‌دانست که مسئول زندگی خودش است و اینکه باید به موفقیت برسد. فقط شما هستید که می‌توانید از دست‌ها، پاها و مغزتان استفاده کنید. تصمیمی که در استفاده از آنها می‌گیرید، تفاوت‌های موجود در جهان را شکل می‌دهد.

قدرتمندترین زن دنیا

اپرا وینفری، قدرتمندترین زن دنیا

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سلام، نیاز به راهنمایی دارید؟
×
اگه قصد مهاجرت داری، قبلش حتماً یه سر به این سایت بزن!
مشاهده‌ی سایت