فهرست مطالب این مقاله
ترس، حساسیست ناخوشایند، اما طبیعی که در مقابل خطرات واقعی، درون انسان ایجاد میشود. به نوعی میتوان گفت ترس، به طور ذاتی در انسان وجود دارد؛ مثل احساسهای شادی و خشم!
ترس میتواند در اثر تجربهی اتفاقات تلخ ایجاد شود و گاهی هم به طور غریزی درون ما به وجود بیاید، مثلاً: کسی که از هواپیما میترسد، حتما قبلاً درون هواپیما برای او سانحهای رخ داده و یا تصویری را دیده که در آن برای افراد درون هواپیما اتفاق بدی افتاده است. در نوع غریزی ترس نیز، میتوانیم این مثال را بیاوریم: زمانی که ما با یک حیوان وحشی برای اولین بار مواجه میشویم، احساس ترس در ما ایجاد میشود، بدون اینکه قبلاً در این موقعیت قرار گرفته باشیم، با این مثال میتوانید درک کنید که احساس ترس بر اساس غریزه و به طور غیر مقتضی نیز میتواند در ما ایجاد شود.
چرا از انجام دادن کاری می ترسیم؟
دلیل اصلی ترس از شروع کسب و کار، تصور آیندهای نامطلوب و شکستی بزرگ است. اینکه ما نتوانیم از تمام مشکلات یک کار عبور کنیم یا پشتیبانی لازم را برای پیشرفت آن انجام دهیم، برایمان مثل یک کابوس میماند. احساس ترس، یک احساس کاملاً طبیعی است که در همه وجود دارد، فقط برخی از افراد میتوانند آن را کنترل کنند و برخی دیگر نمیتوانند و مثل پرندهای در قفسی ساخته شده از ترس، زندانیاند. شوق پرواز و صعود، چیزی است که در دل هر پرنده عمیقاً ریشه دوانده، اما فقط پرندههایی که در قفس نیستند، میتوانند این لذت را بچشند، حتی با اینکه میدانند ممکن است شکار شوند.
هر کدام ازما، برای اولین بار که سر کاری استخدام میشویم یا کسب و کار آزادی را برای خودمان دست و پا میکنیم، با ترس هایی روبرو میشویم که « نکند نتوانم کارم را درست انجام بدهم و اخراج شوم؟ » یا « نکند نتوانم سود مورد نظر را به دست بیاورم و ورشکست و بیچاره شوم؟ »، این ترسها طبیعی و کاملاً منطقه هستند، اما چیزی که منطقی نیست این است که شما به خاطر این ترسها، دست به شروع هیچ کاری نزنید! از دست دادن فرصتهای عالی با اهمیت دادن به همین ترسها به وجود میآید، در حالی که فردی دیگر با همین ترسها، براحساساتش غلبه کرده و با انرژی مثبت به فرصتها با صدای بلند « بله » میگوید!
شما باید بتوانید ترسهایتان را به نقطه قوتتان تبدیل کنید و برای یک بار هم که شده با آنها مواجه شوید و بفهمید آنقدر هم که فکر میکردهاید، جدی نبودهاند. با این کار احساس قدرت و پیروزی در شما برانگیخته میشود و راه بروز استعداد و نبوغ در مقابلتان روشن خواهد شد.
ترس از شروع کسب و کار، چرا رخ میدهد؟
برای هر صاحب کسب و کاری احساس ترس وجود دارد که ناشی از ضعفهایی در یک نقطه از اساس کسب و کار او میشود؛ یعنی هر کسی بر اساس تجربهها و دانش و استعدادش، در زمینههایی اعتماد به نفس و در زمینههایی ضعف دارد.
نمیدانم از کجا شروع کنم؟
نقطهی شروع خیلی مهم است، یعنی اینکه فرد بداند از چه چیزی یا چه کاری باید شروع کند و به کجا میخواهد برسد، اهمیت زیادی دارد. برای اینکه بدانید چطور و از کجا باید شروع کنید، در مورد افرادی که در زمینهی شغلی شما فعالیت میکنند و موفق هستند، تحقیق کنید و از آنها بپرسید که چطور کارشان را شروع کردهاند. کتابها یا مقالههایی مربوط به شغلی که میخواهید شروع کنید را بخوانید و یا مستندهایی که در این زمینه ساخته شده است را ببینید.
متخصص نیستم !
شروع یک کسب و کار برای خودتان به طور مستقل، نیاز به متخصص شدن دارد؛ یعنی اگر شما میخواهید یک نجاری باز کنید، باید از قبل در یک کارگاه نجاری کارآموزی کرده و فوت و فن کار را یاد گرفته باشید، سپس به دنبال مستقل شدن بروید. اگر اطلاعات کافی در مورد محصولی که میفروشید یا خدماتی که ارائه میدهید نداشته باشید، مشتری دلیلی برای مراجعه به شما ندارد، زیرا شما اطلاعاتی را که باید در مورد محصول به او بدهید در اختیار ندارید و او نمیتواند به شما اعتماد کند. یادگیری و تجربه نیازِ رشد است و هیچگاه تمامی ندارد.
سرمایه ندارم!
درست است که اگر کسی در ابتدای کارش، سرمایهای داشته باشد یا بتواند به راحتی با ایدهاش به بانک رفته و وام بگیرد، کار برایش آسان میشود، اما این را باید بدانید که اگر سرمایهای ندارید و یا سرمایه اندکی در اختیار دارید نیز میتوانید یک کسب و کار راه اندازی کرده و آرام آرام پیشرفت کنید، زیرا نمونههای ثابت شدهی بسیاری در جهان وجود دارد. بسیاری از ثروتمندان دنیا از گاراژ خانهشان شروع کردند و به آرامی و با ثبات قدم پیش رفتهاند. تمام تمرکز خود را بر روی تولید بیشتر بگذارید و تا جایی که میتوانید به سرمایهگذاران و وام، متکی نشوید.
مدیریت بلد نیستم!
این حقیقت را قبول دارم که مدیریت، کار سختی است، اما یاد گرفتن آن غیرممکن نیست! برای اداره کردن امور مربوط به کسب و کار، میتوانید از تجربهی دیگران استفاده کرده و یا کتابهای موجود در این زمینه را مطالعه کنید. یک مدیر، باید برنامهریز خوبی باشد و بتواند تمام کارهای لازم را در زمان مقرر با برنامهریزی به کارکنان سپرده و به انجام برساند. توانایی تشخیص فرد مناسب برای انجام کارهای مختلف در بخشهای مختلف نیز از مهارتهای یک مدیر است. بودجه بندی نیز از عوامل بسیار بحرانی در عملکرد یک مدیر است و اغلب با دورههای آموزشی مختلف، قابل یادگیری است.
راههای غلبه بر ترس از شروع کسب و کار
۱_ ترس خود را شناسایی کنید
برای هرکسی ترس از شروع کسب و کار متفاوت است؛ مثلاً یک نفر از ورشکستگی میترسد، یک نفر از تحقیر شدن، یک نفر کابوس از دست دادن سرمایه و برگشتن به نقطه اولش است، ۱ نفر از رقبا میترسد، هر کسی برای خودش ترسی دارد که دیر یا زود باید با آن مواجه شود؛ زیرا در غیر این صورت از دیگران عقب میماند و پیشرفتی عایدش نمیشود. برای شناسایی ترسهایتان به طور فرضی خود را در موقعیت شغلی که میخواهید شروع کنید، قرار داده و با تمرکز بر روی واقعی بودن آن، تمام ترسهایی که به دلتان رجوع میکند را روی کاغذ بنویسید، سپس هر روز آنها را بخوانید و کاری کنید که برایتان عادی شوند و وجود آنها را بپذیرید.
۲_ترس خود را با دیگران در میان بگذارید
شده به آدمی بر بخورید که بعد از گفتن جملهای، نفس عمیق بکشد و بگوید « آخیش راحت شدم »؟ بیان کردن ترس با دیگران نیز همین تاثیر را بر روی شما دارد. این نکته را در این مورد در نظر داشته باشید که ترسهای خود را با کسی در میان بگذارید که به او اعتماد دارید و مطمئن هستید که بعداً از ترس شما به عنوان نقطه ضعف، علیهتان استفاده نمیکند. اگر کسی را در اطرافیانتان برای این کار پیدا نکردید، میتوانید از یک روانشناسی و متخصص کمک بگیرید.
۳_ برای ترسهای دیگران راه حل پیدا کنید
بگردید و در وجود اطرافیانتان، ترسهایشان را شناسایی کرده و در تنهایی و آرامش به راه حلی برای برطرف کردن آن بیاندیشید. این کار مثل برطرف کردن ترسهای خودتان، استرس زیادی به همراه ندارد؛ زیرا این ترس، ترس شما نیست و شما قرار نیست با آن مواجه شوید. مثلاً اگر خواهرتان از رد شدن از خیابان میترسد، بنشینید فکر کنید چطور میتواند ترسش را برطرف کند؟ با هر روز رد شدن از خیابان؟ یا با یاد گرفتن اصول رد شدن از خیابان؟
یا مثلا اگر برادر کوچکتان از تاریکی میترسد، چطور میتواند بر ترس غلبه کند؟ با تنها ماندن در تاریکی؟ یا خواندن کتابهایی که در مورد ترسناک نبودن تاریکی نوشته شدهاند؟ از حل کردن همین ترسهای کوچک شروع کرده و به ترسهای بزرگتر برسید؛ مثلاً یک شرکت خدماتی در دبی چطور میتواند تمام شیشههای یک برج را در یک روز تمیز کند؟ یا در صورت افزایش تورم، یک شرکت تولید محصولات غذایی، چطور میتواند هم ضرر نکند و هم به خاطر افزایش قیمت، مشتریهایش را از دست ندهد؟
۴_ با ترس خود روبرو شوید
این مرحله، نهاییترین مرحلهی غلبه بر هر ترسی است؛ چه در زمینهی کسب و کار و چه در زمینهی ترسهای شخصی! راه حل خود من همیشه برای غلبه بر ترس، این بوده است که به دل ترس بزن و قدرتمند با هر چیزی که درون آن وجود دارد، مواجه شو؛ اما نباید این کار را یک دفعه و ناگهانی انجام دهید، چون ممکن است شوکه شوید. مثلاً کسی که از گربه میترسد، نباید برای غلبه بر ترسش، ناگهان در خیابان سعی کند یک گربه را بغل بگیرد، چون ممکن است گربه به او حمله کند و باعث تشدید ترسش بشود. برای غلبه بر هر ترسی باید گام به گام پیش بروید.
ترسیدن، نباید هیچ وقت مانع شما در رسیدن به چیزی که میخواهید باشد. نقطه تفاوت آدم های موفق و قوی و آدمهای درجا زن، همین است. انسانهایی که میتوانند بر ترسهایشان غلبه کنند، مدام در حال جلو رفتن و پیشرفت هستند، شاید شکست بخورند، اما باز بلند میشوند و به راهشان ادامه میدهند، انسانهای گیر افتاده پشت دیوار ترس هم هیچگاه نمیتوانند به لذت غلبه بر ترسشان و رفتن به آن سمت دیوار، دست پیدا کنند.
« بیشتر مردم علاقه چندانی به آزادی ندارند، چون آزادی مستلزم و دربرگیرندهی مسئولیت است و بیشتر مردم از مسئولیت می ترسند.»
از مسئولیت پذیری نترسید و به خودتان این فرصت را داده که استعدادتان را در قالب یک کسب و کار، به دیگران نشان دهید.
دانلود PDF ترس از شروع کسب و کار
دانلود پاورپوینت ترس از شروع کسب و کار
0 نظر