فهرست مطالب این مقاله
آیا تا به حال در زندگی خود ناراحت بودهاید؟ آیا تا به حال در زندگی احساس پوچی داشتهاید؟ اینکه فکر کنید به هیچ دردی نمیخورید، هیچ کاری بلد نیستید و یا اینکه زندگی، دیگر برای شما بی معنی است. بضیها از این احساسات با عنوان افسردگی یاد میکنند. شاید بهتر باشد بپرسم که آیا تا به حال دچار افسردگی شدهاید؟ به راستی چه چیزی باعث میشود تا انسان به این حد از نا امیدی برسد؟ عدم وجود معنا در زندگی میتواند عامل آن باشد. آیا تا به حال کلمهی معنا درمانی به گوشتان خوردهاست؟
ما در اینجا روشی را به شما معرفی میکنیم که به راحتی میتوانید معنای زندگی خود را دریابید. معنا درمانی روشی در در علم روانشناسی است که شما را به زندگی امیدوار میکند، اما این روش، چگونه کار میکند؟
در ابتدا باید بگویم که انسانها تا زمانی که معنای زندگی حقیقی را درک نکرده باشند، ممکن است دچار چنین حالاتی شوند؛ بنابراین داشتن یک زندگی معنادار برای طی کردن مسیر موفقیت، بسیار ضروری است. اگر شما هم چنین حالات منفی را تجربه کردهاید و دوست دارید این عادتهای مخرب را ترک کنید؛ این مقاله را تا انتها بخوانید.
معنادرمانی چیست؟
معنادرمانی یا همان لوگوتراپی، در واقع درمان انسانها با استفاده از معنا است. این معنا میتواند هر چیزی باشد. نوزادی که پس از سالها به دنیا میآید، تفکر مثبتی که انسانهای موفق نسبت به مسیر خود دارندو امید به زندگی در بیماران مبتلا به بیماریهای لاعلاج میتواند مثالهایی از معنا در زندگی باشند. فرانکل با کمک این روش توانست استدلال کند که زندگی هر فردی، حتی در بحرانیترین شرایط هم، باید یک معنایی داشته باشد.
تمام مصیبتها و غمهای عالم اگر بر روی سر شما آوار شوند، قطعاً یک معنای مثبتی در زندگی شما وجود دارد. این همان چیزی است که اگر از آن چشم پوشی کنید، خود را به سمت نابودی میکشانید. در روش معنادرمانی یا لوگوتراپی به بیماران کمک میکنند تا معنای زندگی خود را پیدا کنند. روشها و اصول مختلفی برای معنادرمانی وجود دارد که در ادامه درباره آنها بحث خواهیم کرد.
معنادرمانی به زبان ساده
اگر بخواهم خیلی ساده معنادرمانی را به شما توضیح بدهم، باید بگویم داشتن یک هدف معنادار یا حتی یک شیء با ارزش، میتواند معنای زندگی را به شما نشان دهد. خیلی از افراد، ممکن است تا سالهای سال صاحب فرزندی نشوند. وقتی این افراد پس از سالها بچه دار میشوند، آن نوزاد به زندگی آنها معنا میبخشد. در مثالی دیگر فردی را تصور کنید که به هر دلیلی نمیتواند راه برود و مجبور است تمام عمر خود را روی ویلچر بماند. خیلی از افرادی که در چنین حالتی به سر میبرند، از زندگی نا امید هستند و هیچ کاری انجام نمیدهند. برخی اوقات هم بدخلقیهای بسیار شدیدی دارند. اگر با آنها صحبت کنید، میگویند مرگ از این زندگی بهتر است.
اما در مقابل آنها کسانی هستند که با همین شرایط، معنای زندگی خود را به خوبی پیدا کردهاند. آنها با هر محدودیتی که داشتند، توانستند به موفقیتهای زیادی دست پیدا کنند؛ به راستی نیک وی آچیچ توانست از دل تمام محدودیتها دنیای دیگری را بسازد. او به طور مادرزاد بدون دست و پا به دنیا آمده است، اما امروز یکی از موفقترین سخنرانان انگیزشی در سراسر دنیا است، اما چه چیزی باعث شد که چنین افرادی زندگی معنادار خود را پیدا کنند؟ آیا آنها از تکنیکهای معنادرمانی باخبر بودند؟ شاید هم آنها تنها با تفکر مثبت، بدون توجه به هیچ چیز راه موفقیت را در پیش گرفتند.
چگونگی پیدایش معنا درمانی
خوب است بدانید ویکتور فرانکل، کسی بود که روش معنا درمانی را ایجاد کرد. او به دلیل مشقتهای زیادی که در زندگی داشت، موفق به کشف چنین روشی شد. به طور خلاصه باید بگویم که فرانکل پس از مدتی مجبور بود به طور اجباری در اردوگاه نازیها مشغول به کار شود. او در آنجا تمام اعضای خانوادهاش را از دست داد. ویکتور فرانکل تقریباً به نقطهای رسیده بود که دیگر معنای زندگی برایش بیهوده بود و هر لحظه امکان داشت دست به خودکشی بزند. افراد دیگری هم که در آنجا بودند، همگی فکر خودکشی را در سر خود پرورش میدادند، اما در آخر ویکتور فرانکل متوجه موضوع مهمی شد. آن موضوع این بود که تمام افراد در آن اردوگاه، یک چیز امیدوار کنندهای در زندگی داشتند؛ برای مثال پدری در آنجا زندانی شدهبود که تنها یک فرزند داشت و فرزندش همچنان چشم به راه او بود یا فرد دیگری، دانشمند بسیار موفقی بود، اگر او خودکشی میکرد، دیگر جهان چنین دانشمندی را در آغوش نداشت.
ویکتور فرانکل متوجه شد که اینها همان معنای زندگی هستند. اهداف نهانی که به دلیل رنج و مشقتهای بسیار از نظرها دور ماندند. او به کمک مشاهدات خودش توانست روش معنا درمانی را کشف کند. او به نوعی توانست دنیا را با این روش نجات دهد. فرانکل معتقد بود که تمام انسانها با یک حسی به نام میل به معنا به دنیا میآیند. تمام انسانها میل به یافتن معنای زندگی را در خود دارند، اما بیایید کمی تخصصیتر درباره معنا درمانی اطلاعات کسب کنیم.
اصول اولیه معنادرمانی
سه اصل مهم در این روش وجود دارد. این اصول به ترتیب زیر هستند:
- زندگی هر فردی در بدترین شرایط هم واجد معنا است.
- محرک و عامل اصلی انگیزه در انسان، تمایل او نسبت به پیدا کردن معنای زندگی است.
- تمام انسانها این آزادی را دارند که معنای آنچه را که انجام میدهند، آنچه را که تجربه می کنند و همچنین معنای تمام مصیبتها و رنجها را پیدا کنند.
اینکه شما چگونه میتوانید معنا را در زندگی خود پیدا کنید، بسیار ساده است. میتوانید یک اثر جدید خلق کنید یا کار مفید و جدیدی انجام دهید. انجام دادن هر کار مفیدی، شما را در یافتن معنای زندگی یاری میدهد. از همه مهمتر داشتن تفکر مثبت است. تفکر مثبت میتواند در تمام ابعاد زندگی بسیار کمک کننده باشد.
روشهای معنا درمانی
به طور کلی سه تکنیک اصلی در معنادرمانی وجود دارد. اغلب افراد متخصص از این سه تکنیک برای کمک به بیماران خود استفاده میکنند.
تکنیک اول تمرکز زدایی است. خیلی از افراد هستند که تمرکز را از روی خود برداشته و تمام توجه و تمرکز خود را روی افراد دیگری گذاشتهاند؛ در واقع این افراد برای انجام کارهای خود و تکامل شخصیت خود، چشم به دیگران دوختهاند. در این روش، درمانگرها سعی میکنند تا تمرکز افراد را روی خودشان معطوف کنند.
روش دوم قصد متناقض است. در این تکنیک، افراد دقیقا چیزی را آرزو میکنند که از آن ترس و وحشت زیادی دارند؛ برای مثال فردی که از رانندگی میترسد، خود را باید دقیقاً در آن حالت قرار دهد. او باید مدام به خود تلقین کند که راننده خوبی است. این روش در زبان ساده، همین جمله را تداعی میکند: از هر چیزی که میترسید، وارد آن شوید.
روش آخر هم گفتگوی سقراطی است. در این روش، درمانگر الگوهایی مشخص میکند و از فرد بیمار میخواهد تا معنای موجود در آنها را بیابد. این روش دقیقا به بیمار کمک میکند تا آن معنایی را که میخواست، به راحتی کشف کند.
معنا درمانی در زندگی روزانه
تمام اینها را گفتیم و با مفهوم معنادرمانی نیز آشنا شدیم،. اما معنادرمانی را تنها افراد متخصص میتوانند به کار بگیرند تا بیماران خود را درمان کنند. اگر وضعیت شما شدید نیست، خودتان میتوانید با ایجاد عادتهای مثبت، روش معنادرمانی را وارد زندگی خود کنید.
یکی از روشهای پیشنهادی فرانکل، خلق هرچیز مثبت و هدفمند است. حتماً نباید یک اثر خارقالعاده بسازید؛ همین که بتوانید به کودکی درس بدهید، میتواند هدفمند و مثبت باشد. حتماً سعی کنید روابطتان را گسترش دهید تا با انسانهای بیشتر و بزرگتری آشنا شوید. دیگر خودتان را با کسی مقایسه نکنید و تمرکز خود را از روی دیگران بردارید.
اگر در بدترین شرایط از زندگی خود هستید، تنها صبر پیشه کنید. سعی کنید با تفکر مثبت، این برهه زمانی را نیز پشت سر بگذارید. اینها همه بخشی از زندگی هستند و تمام سختیها باعث ایجاد معنای زندگی میشوند. در آخر توصیه میکنم حتما کتاب “انسان در جستجوی معنا” را مطالعه کنید. این کتاب به قلم خود ویکتور فرانکل است؛ کسی که با ابداع روش معنادرمانی، تحولی عظیم در انسانها ایجاد کرد.
0 نظر