از وقتی مطمئن شدم چی میخوام، هرجا میرم میبینمش، یا خودشو یا جای خالی شو... انگار تا حالا این اندازه با دقت به اطرافم توجه نکرده بودم؛? میرم تو...
داستان یک کسب و کار خانگی (قسمت 4)
ادامه مطلب
از وقتی مطمئن شدم چی میخوام، هرجا میرم میبینمش، یا خودشو یا جای خالی شو... انگار تا حالا این اندازه با دقت به اطرافم توجه نکرده بودم؛? میرم تو...
گذشت و گذشت... انگار داشتم کم کم خودمو کشف میکردم! بعضی کارای هنری رو می دیدم هیجان زده میشدم، اندازهای که میخواستم داشته باشمشون و ازشون لذت ببرم....
از وقتی با خودم قرار گذاشتم که یه کسب و کار خونگی کوچولو دست و پا کنم که هم از وقتم بیشتر استفاده کرده باشم و هم در کنارش یه پولی گیرم بیاد؛ دائم تو...
سلام.این بار ۵درصدی ها یه طور خاص اومده سراغتون... تاحالا شده به فکر بیفتین که برای خودتون یه منبع درآمد دست و پا کنین، ولی همون اولِ راه،ذهنتون پر...