معرفی فیلم سینمایی گرگ وال استریت، هیچ میانبری وجود نخواهد داشت!

توسط | آذر 17, 1401 | فیلم انگیزشی | 0 نظر

13 دقیقه

این را بدانید که هیچ میان‌بری برای رسیدن به ثروت و موفقیت وجود ندارد. خیلی از ما زمانی که تبلیغات مضحکی را در اینستاگرام، مبنی بر پول‌دار شدن در ده روز یا… می‌بینم، برق از سرمان می‌پرد و با خود می‌گوییم: «حتماً راست گفته و این مسئله حقیقت دارد!»

اما باید بر این باور باشید که در این راه هیچ‌گونه جاده خاکی وجود ندارد؛ که زمان ترافیک به آن روی بیاورید و با زرنگی تمام از بقیه جلو بزنید؛ چرا که اگر هم این اتفاق بیفتد، یا بدجوری در چنگال قانون گیر خواهید افتاد یا اصلاً به موفقیت نخواهید رسید.

بدون تلاش، پشتکار، سختی و شانس؛ که تأثیر کمی دارد، نمی‌توان در این راه حتی قدم برداشت. چه برسد به قله‌های موفقیت و ثروت…

یادم می‌آید زمانی در اینستاگرام ویدئویی را تماشا کردم که در آن فردی به نکته بسیار مهم و کلیدی توجه کرد و گفت: «زمانی که شما ساعتتان را تنظیم می‌کنید که رأس ساعت 5 صبح شما را از خواب بیدار کند تا زمان بیشتری را صرف کار و تلاش کردن در راستای اهدافتان کنید؛ آن زمان شما در مسیر موفقیت قرار دارید و قطعاً اگر ادامه بدهید به آن خواهید رسید.»

فیلم سینمایی گرگ وال‌استریت

گرگ وال‌استریت (the wolf of wall street)، حول این موضوع می‌چرخد و در زمان اکران خود، مخاطبان سینما را به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول کسانی بودند که مجذوب مارتین اسکورسیزی و فیلمش شدند و به تحسین از آن و بازی لئوناردو دی‌کاپریو پرداختند. درعین‌حال دسته دوم تفکری متفاوت با دسته اول داشته و فیلم گرگ وال‌استریت را بی‌ارزش خوانده و آن را فیلمی صرفاً تجاری برای فروش در گیشه خواندند.

با تمام این حرف‌ها اما ما بی‌طرفانه به بررسی داستان این فیلم می‌پردازیم و سعی می‌کنیم درس‌های بزرگی را از آن بیاموزیم.

 

برسی داستان فیلم سینمایی گرگ وال‌استریت، این خودکار را به من بفروش؟

در سال 1987، جردن بلفورت به‌عنوان کارگزار بورس وال‌استریت، در شرکت کارگزاری L.F.Rothschild، زیر نظر مارک هانا، مشغول به کار می‌شود. او به‌سرعت شیفتهٔ رسم و رسوم کارگزاران بورس در مصرف مواد مخدر و اعتقادات هانا می‌شود؛ که باور دارد تنها هدف یک کارگزار، درآوردن پول است. جردن در دوشنبه سیاه (بزرگ‌ترین رکود بازار سهام در طی یک روز در تاریخ آمریکا)، شغل خود را از دست می‌دهد و در یک شرکت کارگزاری کوچک در لانگ آیلند که مخصوص سهام خرد است، مشغول به کار می‌شود. به لطف استعدادی که جردن در متقاعدکردن مشتری‌ها دارد و همچنین بالا بودن کمیسیون‌های این سهام، جردن پول نسبتاً خوبی به جیب می‌زند.

جردن با همسایه خود، دنی آزوف، دوست می‌شود و این دو شرکت خود را تأسیس می‌کنند. آن‌ها چندین نفر از دوستان جردن که در کار چاق کنی مهارت دارند را استخدام می‌کنند. تاکتیک‌ها و شگردهای جردن در فروش سهام؛ که در واقع نوعی کلاهبرداری است، تا حد زیادی به موفقیت آن‌ها کمک می‌کند. جردن برای اینکه بتواند روی این کلاهبرداری‌ها سرپوش بگذارد و به‌نوعی به آن اعتبار ببخشد، در سال 1989 شرکت Stratton Oakmont را تأسیس می‌کند.

پس از مشهور شدن جردن در فوربز، صدها سرمایه‌گذار جوان بلند پرواز به شرکت او سرازیر می‌شوند. جردن روزبه‌روز موفق‌تر می‌شود و به عیاشی و مواد مخدر روی می‌آورد. هنگامی که همسر جردن متوجه می‌شود که او با زنی به نام نائومی لاپاگلیا رابطه دارد، از او جدا می‌شود. در سال 1991 با نائومی ازدواج می‌کند. در همین حین، کمیسیون بورس آمریکا و FBI، تحقیقات خود بر روی Stratton Oakmont را آغاز می‌کنند.

داستان فیلم سینمایی گرگ وال‌استریت

صحنه ای از فیلم سینمایی گرگ وال‌استریت

در سال 1993، جردن پس از عرضه اولیه سهام استیو مدن، به طور غیرقانونی در مدت سه ساعت، 22 میلیون دلار درآمد کسب می‌کند. این موضوع باعث می‌شود تا او و شرکتش بیشتر مورد توجه FBI قرار بگیرند. جردن برای پنهان کردن پول خود، به کمک یک بانکدار فاسد سوئیسی به نام سورل، یک حساب بانکی را در سوئیس به نام خاله‌اش نائومی که اهل انگلیس است باز می‌کند تا دور از دسترس مقامات آمریکایی باشد. او با کمک همسر و دوستش برد بودنیک؛ که گذرنامه اروپایی دارند پول‌ها را به سوئیس قاچاق می‌کنند.

در حین یک نزاع خیابانی بین دنی و برد، برد دستگیر می‌شود اما دنی فرار می‌کند. برد، دنی و جردن را به پلیس لو نمی‌دهد. جردن از طریق کارآگاه خصوصی خود می‌فهمد که FBI در حال شنود تماس‌های وی است. پدر جردن به او توصیه می‌کند که Stratton Oakmont را ترک کند و از کار فاصله بگیرد اما جردن طاقت دوری از کار را ندارد.

در سال 1996، جردن، دنی و همسرانشان در حین سفر با قایق تفریحی به ایتالیا، متوجه می‌شوند که خالهٔ جردن بر اثر سکته قلبی فوت کرده است. جردن تصمیم می‌گیرد بلافاصله برای تسویه‌حساب بانکی به سوئیس سفر کند. برای دور زدن بازرسی‌های مرزی، با قایق بادبانی خود به موناکو می‌رود اما قایق در طوفان غرق می‌شود. پس از نجات آن‌ها، هواپیمای فرستاده شده برای انتقال آن‌ها به ژنو به طور تصادفی نابود می‌شود. جردن این اتفاق را به‌عنوان معجزه‌ای از طرف خدا تلقی می‌کند و تصمیم می‌گیرد تا به خودش بیاید.

دو سال بعد، FBI جردن را دستگیر می‌کند؛ زیرا سورل که در فلوریدا به‌خاطر اتهامات نامربوطی دستگیر شده بود، جردن را به FBI لو می‌دهد. از آنجا که شواهد علیه جردن بسیار زیاد است، جردن موافقت می‌کند تا در ازای تخفیف مجازاتش، شواهدی علیه همکاران خود جمع‌آوری کند. نائومی در خانه به جردن می‌گوید که از او طلاق می‌گیرد و خواستار حضانت کامل دختر و پسر نوزادشان است.

کمی بعد، جردن برای همکاری با FBI شنودی به خود وصل می‌کند اما با یادداشتی این موضوع را به دانی هشدار می‌دهد. اما FBI به این موضوع پی برده و جردن را دستگیر می‌کند و به Stratton Oakmont حمله کرده و آن را تعطیل می‌کند. جردن علی‌رغم نقض عهد خود، به دلیل شهادت دادنش، از کاهش مجازات 36 ماهه در یک زندان امنیتی برخوردار می‌شود. پس از گذراندن 22 ماه آزاد می‌شود. پس از آزادی، جردن را می‌بینیم که در سمیناری در مورد تکنیک‌های فروشندگی در حال سخنرانی است.

هدف از کار کردن؛ تنها پول‌دار شدن نیست

گرگ وال‌استریت فارغ از جذابیت‌های فراوانی که برای مخاطبان سینما دارد، یک فرد را با فضای رئال یک کسب‌وکار روبه‌رو می‌کند. جایی که ممکن است فسادهای زیادی صورت بگیرد (اگر که ایران باشد چه‌بسا بیشتر). این فسادهای مالی که در هر صورت وجود دارند نباید یک جوان جویای موفقیت را وسوسه و تحریک کند تا به چنین دامی بیفتد. هدف شما از کار کردن تنها پول‌دار شدن نیست؛ نباید هم این‌گونه باشد. چرا که این تفکر اشتباه باعث می‌شود تا در بلندمدت دست‌ به‌ کاری بزنید که نباید…

پس نخست ارزش انجام یک کار را در جامعه و کشورتان در اولویت قرار و در مرحله‌های بعدی پول را جای‌گذاری کنید.

 

جردن بلفورت کیست؟

همان‌طور که می‌دانید این فیلم بر اساس کتابی به همین نام (گرگ وال‌استریت) ساخته شده که توسط جردن بلفورت به نگارش درآمده است. این کتاب حاوی خاطرات زندگی این دلال آمریکایی است. بد نیست گریزی به زندگی وی بزنیم.

بلفورت در سال 1962 در منطقه برانکس در شهر نیویورک در یک خانواده یهودی متولد شد. او در بی ساید (bayside)، کوئینز بزرگ شد. بین تکمیل دوره دبیرستان و شروع دانشکده، بلفورت و دوست نزدیک کودکی وی، الیوت، از فروش یخ ایتالیایی به دست آمده از فوم‌های خنک‌کننده به مردم، در یک ساحل محلی، 20000 دلار به دست آوردند. بلفورت پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه آمریکا با مدرک زیست‌شناسی فارغ‌التحصیل شد.

جردن بلفورت با تشویق مردم برای سرمایه‌گذاری بر روی اوراق پر ریسک، درآمد زیادی به دست آورد. شرکت تأسیسی وی، استراتن اوکمان در روزهای طلایی خود قریب به هزار کارمند و یک میلیارد دلار سرمایه در سبد گردان خود داشت. اما طی تحقیقات یک‌ساله انجمن ملی فروشندگان اوراق بهادر ایلات متحده آمریکا (MASD) جردن بلفورت و دنی پوروش تحت عنوان پول‌شویی بازداشت شدند.

جردن به شریک بودن در طرح‌های کلاهبرداری سرمایه‌گذاران؛ که احتمالاً چیزی بالغ بر 200 میلیون دلار به آنها ضرر وارد کرده بود، اعتراف کرد. سپس ابتدا به 4 سال و در نهایت به 22 ماه زندان محکوم شد.

 

دیالوگ‌های ماندگار فیلم گرگ وال‌استریت

دیالوگ‌های ماندگار فیلم گرگ وال‌استریت

دیالوگ‌های ماندگار فیلم گرگ وال‌استریت

  • «همیشه اونی بازندست که اول حرف میزنه!»
  • «بذار یه چیزی رو بهت بگم: هیچ شرافتی در فقر وجود نداره! من پول‌دار بودم، فقیر هم بودم و همیشه انتخاب کردم که پول‌دار باشم.»
  • «اگه دیوونگی اینه که درست زندگی کنم، واسه من مهم نیست که دیوونه باشم.»
  • «تنها چیزی که بین تو و هدفت قرار گرفته، چرت و پرت‌هاییه که مدام راجع به چرایی دست نیافتن به اون هدف داری به خودت میگی!»
  • «تو بحث تجارت، باید عواطف و احساساتت رو بذاری پشت در محل کارت، و بعد وارد بشی.»
  • «تا جایی کار کن که رقم حساب بانکیت شبیه شماره تلفن بشه.»
  • «همیشه سخت‌کوشی به استعداد غالبه.»
  • «ازت میخوام با ثروتمند شدن، از پس مشکلاتت بر بیای.»
  • «وانمود کن! ادا در بیار! ادای افراد ثروتمند رو در بیار و از قبل مثل ثروتمندها رفتار کن تا ثروتمند بشی.»
  • «ریسک کردن، چیزیه که تو رو همیشه جوون نگه میداره.»
  • «وقتی شانس در خونت رو میزنه، اتفاقاً همون موقع‌ست که باید دو برابر تلاش کنی.»
  • «اون جعبه‌های سیاه‌رنگ رو اونجا می‌بینی؟ اسمشون تلفنه! میخوام یه رازی رو در موردشون بهت بگم. این تلفنا، خودشون شماره نمی گیرن؛ خُب؟ بدون اقدام تو و شماره گیری تو، اونا فقط یه تیکه پلاستیک بی‌ارزشن! درست مثل یه اسلحه پر از فشنگ که هیچ آدم خبره‌ای پیدا نمیشه ماشه شو بکشه!»
  • «97 درصد آدمایی که زود تسلیم میشن، به استخدام 3 درصد آدمایی که هرگز تسلیم نشدن، در میان.»
  • «تصمیمات تو بدون «اقدام»، هیچی نیستن! فقط تصمیم باقی میمونن.»
  • «همه آدمای این اطراف، میخوان پول‌دار شن و سریع هم پول‌دار شن! این‌ها نمی‌خوان بابت هیچ‌چیز، بهایی بپردازن.»
  • «بازی خیلی ساده است! شیوه بازی اینه که باید پولا رو از جیب مشتریات به جیب خودت انتقال بدی!»
  • «چه بگی می‌تونم، چه بگی نمی‌تونم، در هر صورت حق با توئه.»
  • «پول مثل اکسیژنه و من میخوام بیشتر از هر کس دیگه‌ای، نفس بکشمش.»

 

عوامل فیلم سینمایی گرگ وال‌استریت

مارگو رابی، لئوناردو دی‌کاپریو

مارگو رابی، لئوناردو دی‌کاپریو

گرگ وال‌استریت (The Wolf of Wall Street) یک فیلم آمریکایی، در ژانر جنایی کمدی سیاه، به کارگردانی مارتین اسکورسیزی است؛ که در 2013 منتشر شد. نویسندگی این فیلم بر عهدهٔ ترنس وینتر بوده است. لئوناردو دی‌کاپریو که یکی از تهیه‌کنندگان فیلم است، نقش بلفورت را ایفا می‌کند. جونا هیل، مارگو رابی، متیو مک‌کانهی، کایل چندلر، راب راینر، جان فاورو، ژان دوژاردن و جان برنثال از دیگر بازیگران فیلم هستند.

 

دستاوردها و جوایز فیلم سینمایی گرگ وال‌استریت

  • نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای لئوناردو دی کاپریو
  • نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای جونا هیل
  • نامزد اسکار بهترین کارگردانی برای مارتین اسکورسیزی
  • نامزد اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی برای ترنس وینتر
  • نامزد اسکار بهترین فیلم برای مارتین اسکورسیزی و لئوناردو دی کاپریو و جوی مک فارلند و رایزا عزیز
  • نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم موزیکال یا کمدی
  • برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد موزیکال یا کمدی برای لئوناردو دی کاپریو
  • نامزد بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد
  • نامزد بفتای بهترین فیلمنامه اقتباسی
  • نامزد بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سلام، نیاز به راهنمایی دارید؟
×
اگه قصد مهاجرت داری، قبلش حتماً یه سر به این سایت بزن!
مشاهده‌ی سایت