داستان یک کسب و کار خانگی (قسمت 5)

توسط | اسفند 4, 1399 | داستان کوتاه کسب و کار, دسته‌بندی نشده | 0 نظر

2 دقیقه

رفتم برای تهیه‌ی مواد اولیه ? اینقدر از اینور و اونور پرس و جو کرده بودم، می‌دونستم چی لازم دارم .

آقا رفتیم قیمت رو که دیدم، یه ذره شل شدم ?‍♀️ ولی نه، باید این‌هزینه رو می‌کردم. حالا چون اول راه بودم به خودم تخفیف دادم? گفتم در مرحله یادگیری و تمرینم بذار درجه ۲ بگیرم که بتونم راحت خودمو عملی تست کنم .

خلاصه که آقا خرید کردم و رفتم و شروع کردم به کار.

تو فکر بودم چه کنم که اساسی یاد بگیرم؟

چطوری جلو برم؟

چطوری اطلاعاتم رو به روز کنم؟

کی رو  پیدا کنم که اشکالاتم رو بگه؟

افتادم تو خط آموزش مجازی.

هر کی یه قیمتی می‌داد.

یکی کم، یکی زیاد

همه مدل بود

گشتم و گشتم؛ بالاخره یکی رو پیدا کردم. هم اینکاره بود و هم نمونه‌های اجرای خودش باب سلیقه‌ام بود. کار دستش رو پسندیدم..

رفتم یه پک آموزش مجازی ازش خریدم، آموزش از بِیس تا سطح عالی ✔✨

فقط راه رو نشون می‌داد

باید خودم خودمو هُل میدادم

خیلی ها بودن که تو این دوره ها شرکت می کردن، ولی چون حال و حوصله نداشتن، چندان نتیجه‌ای نمی‌دیدن

ولی میدونین که من عزم خودمو  جزم کرده بودم.?

رفتم پول کلاس رو واریز کردم، یه مشورتی گرفتم و منتظر ارسال آموزش‌ها نشستم.

هرچی جلو می‌رفتیم، اجرا هام رو ارسال می‌کردم و رفع اشکال می‌شدم.

این وسط‌ها دور دور تو فضای مجازی بر جا بود، هر مدل و کار جدیدی می‌دیدم، زود می‌فرستادم و رَوِشش رو می‌پرسیدم، مربیم هم برام کم نذاشت.?

دوختن و شکافتن…

چند سالی تجربه و تلاش…

تا بالاخره رسیدم به اونجایی که میخواستم?

خاص

و جذاب

و آماده فروش

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سلام، نیاز به راهنمایی دارید؟
×
اگه قصد مهاجرت داری، قبلش حتماً یه سر به این سایت بزن!
مشاهده‌ی سایت