استیو جابز ؛ تماشای جهان از عینک های گرد او

توسط | اردیبهشت 25, 1400 | افراد موفق خارجی, بیوگرافی افراد موفق, موفقیت | 0 نظر

19 دقیقه

اگر همین حال در حال خواندن این مقاله با موبایل های هستید که یک سیب گاز زده شده در پشت آن نمایان است، بدانید داستان امروز داستان فردی ست که دنیا را با تفکرات خود تحت تاثیر قرار داد و باعث شد که شما این مقاله را بر روی صفحه گوشی های آیفون خود مشاهده کنید. فردی که توانست خودش و همینطور شرکت اپل را به عنوان یکی از پرچمداران دنیای تکنولوژی معرفی کند.

قطعا اغراق نکرده ایم اگر استیو جابز را خالق دنیای کوشی های هوشمند بدانیم. زمانی که مارتین کوپر در سال ۱۹۷۳ برای اولین تلفن همراه را اختراع کرد، فکر نمی کرد که ۳۴ سال در ژانویه سال ۲۰۰۷ انقلابی بزرگ تر از اختراع تلفن همراه شکل بگیرد. البته ایده موبایل های لمسی و یا به اصطلاح تاچ برای اولین بار توسط استیو جابز و شرکت اپل مطرح نشد بلکه قبل از کمپانی آی بی ام و الجی این ایده را به اجرا درآورده بودند اما این آیفون بود که محکم ترین قدم را در این زمینه برداشت و نام خود را در تاریخ حک کرد.

 

مروری بر زندگی استیو جابز، تولد یک ستاره

استیون وال جابز متولد  ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵ در سان فرانسیسکوی ایالت کالیفرنیا است. پدر استیو سوری و مسلمان بود، پدر و مادرش هر دو دانشجو بودند و زمانی که استیو جابز به دنیا آمد مادر و پدرش نمی توانستند او را بزرگ کنند. مادرش مسیحی بود و نمی توانست خانواده ی خود را راضی به ازدواج با یک عرب مسلمان کند زیرا آن دو در آن زمان هنوز با هم ازدواج نکرده ‌بودند. درآخر استیو توسط خانواده ای دیگر به فرزندی پذیرفته شد.استیو جابز همیشه آن ها را خانواده ی واقعی خود می دانست.

استیو جابز اولین آموزش ها را ازپدر ومادر خود کسب کرد.وی زمانی که کودک بود به همراه پدرش در پارکینگ خانه روی قطعات الکترونیکی کار می‌کرد. پل به پسرش یاد می‌داد که چطور قطعات الکترونیکی را از هم جدا و دوباره آنها را سر هم کند. این سرگرمی، اعتماد به نفس، سرسختی و توانایی کار با قطعات مکانیکی و الکترونیکی را به استیو می‌آموخت. او همچنین از  مادرش که یک حسابدار بود، خواندن و نوشتن را قبل از مدرسه رفتن یاد گرفت.

استیو هوش و ذکاوت بسیاری در یادگیری از خود نشان داده بود اما فضای مدرسه همواره برایش خسته کننده و کسالت بار پیش می رفت. آموزگار سال چهارم استیو برایش نقش اسطوره را بازی کرد توانست علاقه استیو را به درس و مدرسه برانگیزد. او استیو را با استعداد ها و توانایی هایش آشنا کرد و او بود که سبب طی کردن جهشی کلاس پنجم استیو جابز شد و استیو توانست دوران ابتدایی را یک سال زودتر به اتمام برساند.

استیو همراه ناپدری و نامادری‌اش در جنوب شهرستان سانتا کلارا زندگی می‌کرد. این منطقه، اوایل دهه‌ی ۱۹۵۰ میلادی به دلیل وجود شرکت‌های فعال در حوزه‌ی فناوری، به دره‌ی سیلیکون معروف شد. بنابراین، دوران نوجوانی استیو در بین مهندسین الکترونیک گذشت.

چند سال بعد، زمانی که استیو در دبیرستان هومستید تحصیل می کرد، با شریک آینده خود یعنی استیو وزنیاک آشنا شد. استیو وزنیاک در آن زمان دانشجوی دانشگاه کالیفرنیا بود. هر دو آنها علاقه‌مند به الکترونیک و کار کردن با چیپ‌های دیجیتالی بودند. افراد کمی در آن زمان می‌دانستند که چیپ چیست، چطور کار می‌کند و با آن چه کاری می‌توان انجام داد. استیو وزنیاک رایانه‌های زیادی را طراحی کرده بود و در الکترونیک و طراحی رایانه از  استیو جابز جلوتر بود اما باز هم با استیو علایق مشترکی داشتند.

استیو پس از اتمام دوره دبیرستان به کالج Reed در شهر پورتلند ایالت ورگن رفت اما چون هدف و علاقه ای برای ادامه تحصیل نداشت، بعد از شش ماه کالج را ترک کرد و ۱۸ ماه بعد را در کلاس‌های مختلف خوشنویسی که در مدرسه برگزار می‌شد، شرکت کرد. این کلاس تاثیر بسزایی در آینده استیو جابز داشت چرا که کلاس خوشنویسی علاقه به تایپوگرافی را در استیو بیدار کرد.

در سال ۱۹۷۴، جابز به عنوان طراح بازی‌های ویدیویی در شرکت آتاری مشغول به کار شد. چند ماه بعد، استیو این شرکت را ترک کرد تا به یک سفر معنوی به هند برود. وی پس از هفت ماه و ملاقات با روشنفکری معنوی به شرکت آتاری بازگشت. در آن زمان از استیو خواسته شد که بُردی الکترونیکی برای یک بازی در شرکت آتاری به نام (Breakout) اختراع کند و بنیانگذار آتاری جایزه‌ای به مبلغ ۱۰۰ دلار در ازای هر تراشه‌ای که در فرآیند طراحی از دستگاه اصلی حذف می‌شد، در نظر گرفته بود.

استیوجابز که علاقه بسیار و دانش اندکی در طراحی مدارهای الکترونیکی داشت، با استیو وزنیاک به توافق رسید که اگر وزنیاک بتواند مداری با حداقل تعداد تراشه‌ها طراحی کند، جایزه‌ای که از آتاری میگیرند را تقسیم نمایند. این پروژه قطعی شد و مسئولان شرکت آتاری را حیرت زده کرد چرا که وزنیاک موفق به کاهش ۵۰ عددی تراشه ها شد.

با اختراعی به نام جعبه آبی تقریبا اولین پله ها برای تاسیس شرکت اپل طی شد چرا که با یک اختراع، همکاری وزنیاک و جابز به بهترین شکل ممکن انجام گرفته بود و این مسئله فال نیکی برای تاسیس اپل بود.

در سال ۱۳۷۱، استیو وزنیاک با الهام از مقاله ای در زمینه الکترونیک توانست موفق به اختراع جعبه آبی شود.

در سال ۱۹۷۶، زمانی که جابز ۲۱ ساله بود به همراه وزنیاک، شرکت رایانه‌ای اپل را پایه‌گذاری کرد. این همکاری دو نفره از پارکینگ خانه‌ی جابز شروع شد. این دو نفر فعالیت خود با فروش محصولات ساخت خودشان آغاز کردند. جعبه آبی سیستمی بود که می توانست تماس‌های تلفنی از مسیر دور به صورت رایگان ایجاد کند. استیو جابز ایده فروش آنها را مطرح کرد و سپس با ساخت ۱۰۰ عدد جعبه آبی و فروش آنها، این طرح به پروژه ای موفق برای جابز و وزنیاک تبدیل شد.

 

چگونگی تاسیس اپل، جهان تکنولوژی آماده برای تسخیر

در اولین روز ماه آوریل سال ۱۹۷۶، شرکت اپل در گاراژ و توسط استیو جابز و استیو وزنیاک تاسیس شد. همه چیز با ساخت اولین کامپیوتر آغاز شد. ساخت کامپیوتر Apple I و فروش آن توانست یکی از مدیران ارشد شرکت اینتل را وادار به سرمایه گذاری بر روی کامپیوتر بعدی کند. کامپیوتر Apple II با قدرت پردازشی بیشتر توانست به فروش خوبی برسد و شرکت را به سودآوری برساند.چهار سال پس از تاسیس، شرکت اپل وارد بورس شد و سهامش را اولین بار در این بازار عرضه کرد.

کامپیوتر مکینتاش اما پروژه ای بود که استیو جابز را از اپل دور کرد. در سال ۱۹۸۱، استیو جابز تصمیم به ساخت کامپیوتری کوچک و ارزان به نام مکینتاش گرفت. هدف استیو جابز از ساخت این کامپیوتر، سهولت کار کردن با آن بود. این طرح پس از صرف زمان ۳ سال برای طراحی و ساخت، در بازار عرضه شد و به جز ماه های نخست نتوانست به فروش خوبی دست یابد. همین مسئله جان اسکالی (مدیر عامل شرکت اپل) و اعضای هیئت مدیره را برای گرفتن تمام اختیارات استیو جابز، قانع کرد.

 

تاسیس شرکت نکست، شروع رقابت با اپل

استیو جابز پس از وقوع این اتفاق تصمیم به تاسیس شرکت نکست گرفت. این شرکت که کمک تعدادی از کارشناسان سابق اپل تاسیس شده بود، برای رقابت با اپل خود را آماده می کرد. هیات مدیره‌ی اپل که این موضوع را برای شرکتشان خطرناک دیدند، استیو جابز را به‌طور کامل از اپل اخراج کردند.

شرکت نکست، دو کامپیوتر Next Cube و Next Station را برای عرضه جهانی وارد بازار کرد. که نتوانستد موفقیت چندانی در فروش نسیب شرکت نکست کنند و با رفتن سهامداران اصلی این شرکت، بخش سخت‌افزار این شرکت تعطیل و این شرکت به یک شرکت نرم‌افزاری تبدیل شد.

 

پیکسار، نامی که استیو جابز برایش انتخاب کرد.

کمی قبل تر و در سال ۱۹۸۵، استیو جابز اقدام به خرید بخش گرافیک کامپیوتری شرکت لوکاس فیلم کرد و آن را پیکسار نامید. او از پیکسار برای فروش کامپیوترهای رده بالا به بیمارستان‌ها و ارتش استفاده می‌کرد ولی در کنارش، انیمیشن‌ هم می‌ساخت. وضعیت نه‌چندان خوب پیکسار در سال ۱۹۹۱، با قراردادی با شرکت دیزنی برای ساخت انیمیشن داستان اسباب‌بازی دگرگون شد.

فروش خوب این انیمیشن در گیشه توانست دارایی استیو جابز را به ۱.۵ میلیارد دلار برساند.

 

بازگشت به اپل، هیچ جا خانه ی خود آدم نمی شود!

اپل بدون استیو جابز شکست خورد و استیو جابز حتی با وجود موفقیت پیکسار، تقریبا شکست خورده به حساب می آمد. گیل املیو (مدیر عامل جدید شرکت اپل) استیو جابز را متقاعد کرد که کل شرکت نکست را به قیمت ۴۰۰ میلیون دلار بخرد که این امر سبب بازگشت دوباره استیو به اپل شد. گیل املیو به دلیل ضرر ۷۰۰ میلیونی اپل، از سمت مدیریت برکنار و استیو جابز به عنوان مدیر عامل موقت شرکت اپل برگزیده شد.

با اخراج تمام کارمندان اپل توسط استیو جابز، مهندسین شرکت نکست در بخش های کلیدی اپل آغاز به کار کردند و اپل در سال ۱۹۹۸ با معرفی کامپیوتر شخصی آی مک (i Mac) به دوران طلایی اش بازگشت و دنیای تکنولوژی را دچار تحول کرد. سیر موفقیت های اپل آغاز شده بود و استیو حابز با معرفی محصولات مختلف، خود را امپراطور این صنعت نامید.

استیو جابز متوجه شد اشتراک‌گذاری موسیقی به صورت دیجیتال در جهان در حال رشد است و جوانان بیشترین هزینه‌ها را برای خرید و دانلود موسیقی از سرویس‌هایی مثل «نپستر» (Napster) می‌کردند.

همین موضوع سبب ساخت سرویس آی تیونز (i Tunes) شد اما یک مشکل وجود داشت و آن هم نبود دستگاهای مناسب برای پخش موسیقی بود. جابز با شعار «یک هزار موسیقی در جیبتان»، دستگاهی را با نام آیپاد (iPod) را معرفی کرد که موفقیت دیگری را برای اپل رقم زد و در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ مدل های دیگری از آن عرضه شد. اما انقلاب اصلی زمانی شروع شد که استیو جابز توانست به همراه مهندسین اپل برای روی صفحه نمایشگری با قابلیت لمسی خازنی برای انواع کامپیوتر ها تولید کند. استیو تصمیم گرفت تا به جای کامپیوتر این طرح را روی یک موبایل پیاده کند و پس از ۲ سال در سال ۲۰۰۷ اولین محصول آیفون (I Phone) معرفی شد.

همین موفقیت، ایده‌ی تولید یک تبلت را در ذهن استیو جابز به وجود آورد. دستگاهی که نیاز کاربران را به یک کامپیوتر شخصی از بین ببرد. در کنفرانسی در سال ۲۰۱۰ میلادی، استیو جابز اولین تبلت اپل با نام آیپد (iPad) را رونمایی کرد.

استیو جابز اپل را به اوج رساند و قدرتمند ترین شرکت جهان را خلق کرد. او در اوت ۲۰۱۱ از سمت مدیرعاملی شرکت اپل استعفا داد و شخصی به نام تیم کوک که از مدیران ارشد اپل بود، به عنوان مدیرعامل منسوب شد و استیو جابز به عنوان رئیس هیأت‌مدیره انتخاب شد. بلافاصله بعد از استعفای استیو جابز، سهام شرکت اپل تنها چند ساعت بعد به میزان ۵ درصد کاهش یافت.

جابز صاحب ۵٫۵ میلیون سهام اپل به ارزش ۲٫۱ میلیارد دلار و و ۱۳۸ میلیون سهام دیزنی به ارزش ۴٫۴ میلیارد دلار بود. فوربز در مارس ۲۰۱۱، ثروت جابز را ۸٫۳ میلیارد دلار و قبل از مرگش (در سپتامبر ۲۰۱۱) ۷ میلیارد دلار برآوردکرد و در جایگاه ۳۷امین شخص ثروتمند امریکا قرار گرفت اما استیو جابز در روز ۵ اکتبر سال ۲۰۱۱ در سن ۵۶ سالگی درگذشت و دفتر زندگینامه استیوجابز بسته شد. او حوالی ساعت ۳ بعد از ظهر در خانه‌اش بر اثر ایست تنفسی ناشی از سرطان لوزالمعده درگذشت.

 

نکته ای جالب!

ران وین، طراح لوگوی اپل، که ۱۰ در صد از سهام شرکت اپل را در اختیار داشت، آن را به قیمت ۱۵۰۰ دلار به فروش رساند و تأسیس این شرکت را اشتباه خواند.

 

فیلمی سینمایی با محوریت استیو جابز

تا کنون دو فیلم سینمایی با موضوع شخصیت استیو جابز اکران شده است. فیلم سینمایی استیو جابز (Steve Jobs) به کارگردانی دنی بویل که بر اساس کتابی به همین نام به نویسندگی والتر ایزاکسون، در سال ۲۰۱۵ ساخته شده است. در این فیلم مایکل فاسبندر، ست روگن، کیت وینسلت و… به نقش آفرینی می پردازند. داستان فیلم روایتی واقعی از شخصیت استیو جابز است و به تحلیل آن می پردازد.

فیلم بعدی جابز (Jobs) نام دارد که به داستان زندگی استیو جابز را از سال ۱۹۷۱ تا ۲۰۱۱ روایت می کند. این فیلم به کارگردانی جاشوآ مایکل اسارت و محصول سال ۲۰۱۳ است که در آن اشتون کوچر، آنا ارایلی، جش گد و… به نقش آفرینی می پردازند

جملات ناب استیو جابز

«در بسیاری از مواقع افراد نمی‌دانند چه می‌خواهند تا آنکه کسی آنچه را می‌خواهند ‌به ایشان نشان دهد.»

«کیفیت بسیار بیش از کمیت اهمیت دارد.»

«آنچه بیش از همه افراد و صاحبان حرَف موفق را از دیگران متمایز می‌سازد، پشتکار محض است.»

«شما نمی توانید نقاط مختلف زندگی خود را با نگاه کردن رو به جلو به یکدیگر متصل نمایید، این نقاط فقط وقتی از آنها گذر کردید و در پشت سر شما به یکدیگر متصل می شوند. پس باید به مسئله یی اطمینان کرده و امیدوار باشید در هر نقطه به گونه ای عمل خواهید کرد آینده و گذشته به درستی متصل گردد. این مسئله می تواند جسارت، سرنوشت، کارما یا هر چیز دیگری باشد. این رویکرد هرگز من را سر افکنده نکرد و تمام تفاوت های موجود در زندگیم از همین طریق پدید آمدند.»

«آنچه بین یک رهبر و یک پیرو تمایز ایجاد می‌کند، خلاقیت و ابتکار است.»

«چیزهای مورد علاقه من در زندگی با پول به دست نمی آیند. کاملا واضح است با ارزش ترین منبعی که همه ما ‌داریم، زمان است.»

«طراحی تنها ظاهر و صورت یک چیز نیست. طراحی همچنین نحوه کار را نیز شامل می‌شود.»

«من تنها شخصی هستم که می‌دانم از دست دادن ۲۵۰ میلیون دلار در یک سال، شخصیت انسان را قوام می‌دهد.»

«تمرکز و سادگی یکی از اصول راهنمای من در زندگی است.»

«زمان شما محدود است. لذا آن را برای زندگی کردن در جهان شخصی دیگر هدر ندهید.»

«وقتی ۱۷ سال داشتم مطلبی این چنین را خواندم :«اگر هر روز را به گونه ای زندگی کنی که گویی آخرین روز زندگی ات است، بی شک زمانی می رسد که در آن خواهید دید همه چیز به درستی پیش رفته است.» این متن آنقدر بر روی من تاثیر گذار بود که سبب شد تا هر روز صبح در طول ۳۳ سال گذشته در مقابل آیینه بایستم و از خودم بپرسم اگر امروز آخرین روز زندگیم بود کارهایی که قرار است انجام دهم را انجام می دادم؟ اگر چند روز پشت هم پاسخم به این سئوال منفی بود در میافتم که باید چیزی را تغییر دهم.»

«اخراج شدن از اپل بهترین اتفاقی بود که در طول زندگی ام برای من افتاد. به یکباره بار سنگین موفق بودن از روی شانه هایم برداشته شد و به جایش سبکی آغازگر بودن و تجربه اندوختن نصیبم گشت. آن اتفاق سبب شد تا من وارد خلاقانه ترین دوره ی زندگیم شوم.»

«من تصور می کنم اگر کاری انجام دادید و معلوم شد نتیجه ی بسیار خوبی داشته است باید بلافاصله یک حرکت متفاوت و مفید دیگر را آغاز نمایید نه اینکه زمان زیادی را صرف پیدا کردن گام صحيح بعدی کنید.»

«شغل شما بخش عمده ای از زندگیتان را تشکیل خواهد داد پس تنها راهی که از این بخش احساس رضایت خواهید کرد این است که باور داشته باشید در حال انجام کار بزرگی هستید. بهترین راه برای انجام یک کار بزرگ نیز لذت بردن از آن کار است. اگر نمی دانید چه باید انجام دهید عجله نکنید و سعی نمایید اول راه خود را بیابید. با پیدا کردن راه درست مانند یک رابطه ی خوب با گذشت سال ها هر روز همه چیز بهتر و بهتر می شود و همواره رو به جلو پیش خواهید رفت بنابراین به دنبال آن چیزی بگردید که قلب شما را راضی می کند.»

«بدل شدن به ثروتمند ترین مرد جهان که در گوشه ای از یک قبرستان آرام گرفته است برایم ارزشی ندارد، اینکه هر شب وقتی به رختخواب می روم احساس کنم کاری ارزشمند انجام داده ام چیزی ست که برایم مهم محسوب می شود.»

«به خاطر آوردن اینکه روزی قرار است بمیرم را، بهترین راه حل برای جلوگیری از این تفکر که احتمال دارد چیزی از دست بدهم می دانم. شما همین الان هم برهنه هستید و هیچ چیز متعلق به خود ندارید پس رویاهایتان را دنبال نمایید.»

«کیفیت را همواره شاخص بدانید. برخی از مردم به محیطی که در آن تنها بهترین و عالی ترین پذیرفته است تعلق ندارند.»

«خلاقیت به معنی مرتبط و متصل کردن موارد مختلف به یکدیگر است. وقتی شما از افراد خلاق می پرسید چطور مسئله ای را پدید آوردند، ممکن است قدری احساس گناه کنند. چونکه احتمالا در پس ذهنشان متصورند کار اصلی را آنها انجام نداده اند. دیدگاه متفاوت این افراد به خلق یک امر دگرگون شده منجر گشته است و البته بعد از مدتی این مسئله برای خودشان نیز واضح خواهد شد.»

«طراحی یک محصول با تمرکز بر روی رفتارهای یک قشر از جامعه کار بسیار دشواری است. در خیلی مواقع مردم نمی دانند چه چیزی می خواهند تا زمانی که شما آنها را متوجه نیاز و خواسته شان نمایید و محصولی که لازم دارند را به نمایش در بیاورید.»

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سلام، نیاز به راهنمایی دارید؟
×
اگه قصد مهاجرت داری، قبلش حتماً یه سر به این سایت بزن!
مشاهده‌ی سایت