در دنیای مصرفگرا و پرتجمل امروز که روزبهروز به نیازهای مختلف بشر افزوده میشود، تنوعطلبی در انتخاب نوع کالاهای مصرفی حرف اول را میزند. همهی ما بارها و بارها واژهی بازاریابی را شنیدهایم و تا حدودی با آن آشنایی داریم؛ اما شاید تعداد خیلی کمی از ما بدانیم لغت بازاریابی چریکی به چه معناست و دقیقاً به چه اصولی اشاره دارد. اگر شما هم در مورد معنای این واژه و کاربرد آن کنجکاو هستید، در این مقالهی جالب و خواندنی با ما همراه باشید. قبل از هر چیز، باید بدانیم بازاریابی به چه معناست؟
بازاریابی چیست؟
بازاریابی در واقع هنر عوضکردن عقاید مردم در مورد مصرف یک کالاست؛ به شرطی که خواهان همکاری با شما باشند. برای موفقیت در این کار، باید کاری کنید تا روی نحوهی تفکر مردم تأثیر گذاشته تا آنها نوع محصول مصرفی خود را تغییر دهند و یا نوعی از خدمات و محصولاتی را بپذیرند که قبلاً وجود نداشته است.
بازاریابی چریکی یا پارتیزانی به چه معناست؟
این نوع بازاریابی که در زبان انگلیسی به نام “گوئریلا مارکتینگ” شناخته میشود، یک نوع استراتژی تبلیغاتی نامتعارف است که تلاش میکند تا با هزینهی کم، بالاترین بازخورد را داشته باشد. بازاریابی چریکی آنقدر کمهزینه است که در ادبیات مدیریت بازاریابی از آن بهعنوان بازاریابی بدون هزینه نام برده میشود.
میپرسید چرا؟ چون از شما دعوت میکند تا تخیل، انرژی و وقت خود را صرف تبلیغات کنید و فقط با پول به دنبال جذب مخاطب برای خودتان نباشید.
بازاریابی چریکی یک روش خلاقانه برای تبلیغات:
اجازه بدهید تا داستانی را برایتان تعریف کنم که خواندن آن خالی از لطف نیست. سرقت موبایل یا تلفن همراه یکی از مشکلات اصلی در رومانی است؛ بهطوریکه هر دو دقیقه یک گوشی در این کشور دزدیده میشود. مردم این کشور میتوانند گوشیهای خود را در مقابل سرقت بیمه کنند ولی خیلی از افراد این کار را انجام نمیدهند چون فکر میکنند نیازی به آن ندارند. برای حل این مشکل، یکی از شرکتهای بیمه به نام وودافون، برای اینکه اهمیت بیمه کردن گوشیهای همراه را به مردم گوشزد کند، افرادی را استخدام کرد. آنها تراکتهایی تبلیغاتی را در جیب و کیف مردم میانداختند که روی آن نوشته شده بود: دزدیدن گوشی شما بسیار ساده است. لطفاً تلفن همراه خود را در وودافون بیمه کنید. هرچند این کار یک روش نامتعارف تبلیغاتی بود ولی همه توجهات را به شرکت بیمه وودافون جلب کرد و بعضی افراد واقعاً مصمم شدند تا موبایل خود را بیمه کنند.
اساس بازاریابی چریکی:
آیا تابهحال در مورد سربازهایی که در جنگهای چریکی یا نامنظم از حرکات غافلگیر کننده یا غیرقابلپیشبینی برای شکست دشمن استفاده میکردند چیزی شنیدهاید؟ اساس بازاریابی چریکی هم دقیقاً مشابه تاکتیک جنگ چریکی است. بازاریابی چریکی استراتژیهایی دارد که از سبکهای سنتی بازاریابی پیروی نمیکنند و مخاطبان را با روشهای غیرعادی تحتتأثیر قرار میدهند.
تاریخچهی بازاریابی چریکی:
پدر علم بازاریابی پارتیزانی در حقیقت ((جی کنراد لوینسون)) است که کتابی را در سال 1984 با عنوان بازاریابی پارتیزانی چاپ کرد. در آن کتاب، ضمن معرفی این روش بر این موضوع تمرکز داشت که یک شرکت کوچک چگونه میتواند با بودجهی کم با شرکتهای بزرگ رقابت کند؟
تفاوت بازاریابی چریکی و سنتی:
مهمترین تفاوت بین این دو نوع بازاریابی، تفاوت در شیوهها و تاکتیکهاست. به طور مثال، بازاریابی چریکی بر خلاقیت، روابط خوب و رضایتمندی تاکید خیلی زیادی دارد. در بازاریابی پارتیزانی باید سعی کنیم تا فرمت ذهنی مخاطب را شکسته و پیام اصلی خود را به او برسانیم. در این شیوه باید ذهن مخاطب خود را از حوادث و رویدادهای روزمره جدا کنیم و او را به دنیایی جدید هدایت نماییم. در واقع باید این حس را به او القاء کنید که محصول و تبلیغ شما با بقیه متفاوت است و برای رفع نیازهای ضروری آنها بسیار مفید و سودمند است.
مزایای بازاریابی چریکی:
بر خلاف سایر روشهای خستهکننده و متداول بازاریابی، این شیوه به دلیل رازآلود بودن، وارد کردن شوک به مخاطب و ایجاد لذت، جلبتوجه زیادی میکند؛ بنابراین مخاطب تلاش میکند تا برای درک و تجربهی آن، وقت کافی بگذارد. به همین دلیل هم بهراحتی از ذهن او پاک نمیشود.
از مزایای دیگر این نوع بازاریابی، هزینهی کم آن است که باعث میشود تا برای اکثر کسبوکارها قابلاستفاده باشد. اما مهمترین مزیت آن، خلاقیت، نوآوری و تکراری نشدن آن است و باعث میشود تا این شیوه همواره تازگی و جدید بودن خودش را حفظ کند.
نکتهی اصلی و قابلتوجه بازاریابی چریکی در چیست؟
این نوع بازاریابی، در واقع منحصر به فرد، خاطرهانگیز، غیرمنتظره و غیرمتعارف است و واکنشی خاطرهانگیز و بهیادماندنی در تعامل با بیننده دارد.
چه وقت به بازاریابی چریکی یا پارتیزانی نیاز داریم؟
وقتی که پول و سرمایهای ندارید اما به یک رسانه برای جلب نظر مخاطب نیاز دارید.
دو نمونهی بسیار معروف و موفق از بازاریابی چریکی در کسبوکار:
1)پروژهی جادوگر بلر: این اسم، عنوان یک فیلم سینمایی ترسناک به کارگردانی دانیل مایریک و ادواردو سانچز در سال 1999 است. این فیلم، داستان سه دوست مستندساز را روایت میکند که در منطقهی مریلند در سال 1994 به دنبال تهیهی فیلمی دربارهی یک افسانهی محلی به نام جادوگر بلر هستند. مردمی که در آنجا زندگی میکنند میگویند به جز رد پاهایی که از آنها بهجامانده، دیگر هیچ اثری از آنها دیده نشده است اما یک سال پس از مفقود شدن آنها فیلم مستندی کشف میشود که نشان میدهد این دانشجویان در مدت 5 روز از حوادث ترسناکی فیلمبرداری کردهاند. این فیلم بهعنوان یکی از موفقترین فیلمهای تاریخ سینما لقب گرفت و جوایز بیشماری را نصیب خود کرد. بودجهی تولید این فیلم 750 هزار دلار بود و بر اساس گزارش سیانان بودجهی تبلیغاتی آن هم شامل 50 هزار دلار بوده ولی فروشی در حد 250 میلیون دلار داشته است.
اما در اینجا یک سؤال مطرح میشود و آن هم اینکه چطور یک فیلم با سازندگان غیرحرفهای و این مقدار بسیار کم از سرمایه در صنعت فیلمسازی آمریکا که بیشتر به یک شوخی میماند، به این حجم از موفقیت دست پیدا کرده است؟ در آن سالهایی که نه شبکهی اجتماعی وجود داشت نه تلفن هوشمندی و نه یوتیوبی که برای این فیلم تبلیغ کند. باید گفت: سازندگان این فیلم از بازاریابی چریکی برای موفقیت آن بهره بردهاند. از آنجایی که تعداد زیادی از مردم به هیولا و موجودات مرموز دیگر اعتقاد دارند، 4 ماه قبل از پایان تولید فیلم کمپین تبلیغاتی به راه انداختند و تکهای از فیلم را در سایت پخش کرده و شایعهای را بین مردم رواج دادند مبنی بر اینکه اتفاقی در واقعیت رخداده و فیلمی از آن به دست پلیس رسیده است. مردم برای تماشای این فیلم مستند سر از پا نمیشناختند. فیلمی که هنوز تولید نشده بود اما فشار مردم برای دیدن آن موجب شد تا در نوامبر 1988 در جشنوارهی فیلم ساندس پذیرفته شود. دیویدی آن هم در سال 1999 منتشر شد.
2) پناهگاهها و سرپناههای موقت پزشکان جهان برای افراد بیسرپناه: سازمانی در پاریس تصمیم به اطلاعرسانی در مورد افراد بیسرپناه و بیخانمان پاریس گرفت. این سازمان بهجای دریافت پول و وجه از مردم و یا اجارهی بیلبوردهای تبلیغاتی و سایر کارهای سنتی که مؤسسات حمایتی انجام میدادند، از روش بازاریابی چریکی استفاده کرد. چگونه؟ این مؤسسه تعداد زیادی چادر بین افراد بیسرپناه توزیع نمود و هر روز عصر تعداد خیلی زیادی چادر در پاریس برپا میشد که منظرهی توریستی پاریس را تغییر داده و از زیبایی و جذابیت آن کاسته بود. این موضوع در واقع اعلام خطری برای دولت بود تا فوراً میلیونها یورو به این افراد برای تأسیس سرپناه موقت اختصاص بدهد.
همانطور که دیدید، همیشه با صرف هزینههای گزاف نمیتوانید توجه مردم را به موضوعی معطوف کنید. گاهی با صرف هزینهی کم و استفاده از خلاقیت و فکرهای نو هم میتوانید به اهداف تبلیغاتی خود برسید. کافی است به اطرافتان بادقت و تیزبینی بنگرید. فرصتهای زیادی هست که میتوانید در پیشبرد کارهایتان از آنها استفاده کنید. بخوانید و اطلاعاتتان را بالا ببرید. بپرسید و مشورت بگیرید. بیشتر بدانید تا بهتر بتوانید.
0 نظر