فهرست مطالب این مقاله
واژههایی وجود دارند که شاید خیلی از ما با تعریف آنها آشنا نباشیم، اما در حقیقت عضوی از آن هستیم. بنگاه اقتصادی یکی از این واژگان است که در حقیقت به معنای کاری است که بتوان از آن کسب درآمد و سود داشت؛ یعنی مجموعهای از منابع مالی، انسانی، ابزارآلات تولید، دانش فنی و … که دور هم جمع شدهاند تا چرخ تولید کالا یا ارائهی خدمتی را بچرخانند. برای ایجاد یک بنگاه اقتصادی، حتماً نباید مجموعهی زیادی از افراد یا ابزارآلات بزرگ را در اختیار داشته باشید، حتی اگر چند نفر با هم صاحب یک مغازهی کوچک یا یک کسب و کار خورد باشید، باز هم میتوانید یک بنگاه اقتصادی نامیده شوید، شما فقط باید از آن محل کسب درآمد کنید.
مالکیت بنگاههای اقتصادی بر اساس قانون به سه دسته تقسیم میشوند: دولتی، تعاونی و خصوصی. بنگاههای دولتی، به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت نظر دولت و دیگر نهادهای عمومی قرار میگیرند. بنگاههای اقتصادی تعاونی، به این گونه هستند که یک همکاری متقابل بین اعضا وجود دارد و بنگاههای اقتصادی خصوصی نیز به یک یا چند نفر تعلق دارند.
انواع مدیریت بنگاه اقتصادی
اقتدار طلبانه
در این نوع مدیریت، مدیران هیچ اطمینانی به زیر دستانشان ندارند، همهی کارها را تحت نظارت خودشان پیش میبرند. این نوع مدیریت نسبت به نیروی انسانی، کمی بیرحمانه بوده و بیشتر به افزایش تولید توجه میکند. رابطه بین کارفرما و کارگر یک طرفه بوده و از سمت مدیر به بقیه است و مقررات موجود در بنگاه، وظیفهی افراد،میزان حقوق و چگونگی انجام کار را معین میکند و کارگر موظف است به آن شرایط عمل کند.
مدیریت تیمی بنگاه اقتصادی
این سبک به عنوان آرمانیترین سبک مدیریت شناخته میشود. در این سبک مدیر، رهبری تیمی را برمیگزیند تا از طریق آن و مشارکت و همکاری به اهدافی که تعیین کرده برسد؛ در این صورت در دو راه تولید و توجه به کارمندانش، موفق خواهد بود. خیلیها دوست دارند اینگونه باشند و یا حتی خودشان را اینگونه نشان بدهند، اما در عملکرد است که معلوم میشود واقعاً اینطور هستند یا نه!
بینابینی
در این سبک مدیریت، تمرکز بیشتر بر روی راضی نگه داشتن کارمندان و مدارا کردن با آنهاست. این سبک برای کارمندان شاید دلخواهترین سبک باشد، اما به طور طبیعی این فرایند راضی نگه داشتن همه، تاثیرات مستقیمی بر روی عملکرد مدیر و تولید خواهد گذاشت؛ در نتیجه این مدیر به جای حرکت به جلو، درجا میزند و نمیتواند به بنگاه اقتصادی و رشد آن کمک کند.
بی تفاوت
این مدیر اهمیت زیادی به رشد و پیشرفت کسب و کار نمیدهد ، چه برسد توجه به زحمات کارمندانش! او فقط به فکر حفظ موقعیت خود و موقعیت فعلی بنگاه اقتصادی است و در حقیقت در حال درجا زدن!
اشکال مختلف بنگاه اقتصادی
۱_ مالکیت فردی
همانطور که از اسمش پیداست، مالکیت بنگاه یا کسب و کار فقط با یک نفر است و سود و زیان آن نیز فقط متوجه همان فرد میشود و شاید بزرگترین مزیت این نوع ساختار، همین باشد. اگر میخواهید آزادی عمل بیشتری داشته باشید و دچار مشکلات شراکتی نشوید، بهتر است مدیریت این نوع بنگاه اقتصادی را در دست بگیرید. در این نوع مدیریت، به دلیل کوچک و محدود بودن فعالیت، دست شما برای استخدام یا کم کردن تعداد کارکنان باز است و اداره کردن امور آسانتر است. مزیت دیگر این مدیریت، حفظ اسرار تجاری و مخفی کردن آنها از رقبای تجاری است و البته این نوع مدیریت، مسئولیت زیاد و اندازهی محدودی از پیشرفت را هم به همراه دارد.
وقتی شما یک نفره مسئولیت اداره کردن یک کسب و کار را بر عهده میگیرید، همهی کارها به دوش شماست و شاید بتوانید خیلی کم از کمک دیگران استفاده کنید، همچنین اگر با تصمیمات شما بنگاه دچار ورشکستگی شود، انگشت اتهام فقط به سمت شماست.
وقتی شما یک نفر هستید، تا یک اندازه میتوانید پیشرفت کنید و طبیعتاً سرعت و دقت یک گروه و تیم را ندارید؛ پس اگر کسی بخواهد کسب و کارش را توسعه بدهد، باید از این انفرادی بودن بیرون بیاید.
۲_ مالکیت شراکتی بنگاه اقتصادی
در این نوع، شما مدیریت را با چند نفر شریک هستید و طبیعتاً در کارهای مربوط به بنگاه باید برای همهی تصمیمات با آنها مشورت کنید. در این نوع مدیریت، مسئولیتها بر عهدهی چند نفر است و اداره کردن یک کسب و کار بزرگ آسان میشود؛ اما به همین صورت هم اختیار عمل شما کم میشود و سود میان چند نفر تقسیم خواهد شد. ممکن است شما با شرکایتان اختلاف نظر داشته باشد، اما وقتی این نوع مدیریت را انتخاب کردید باید بتوانید خودتان را با شرایط وفق دهید و یا قوهی متقاعد کردنتان را تقویت کنید، چون وقتی شما اینگونه مدیریت را قبول کردهاید، برای به انجام رساندن هر تصمیمی باید شرکایتان را متقاعد کنید، وگرنه انجام شدنی نیست.
یکی از مزیتهای این نوع شراکت، توانایی افزایش منابع مالی و انسانی است و بار تامین سرمایه بر روی دوش یک نفر سنگینی نمیکند. مشورت کردن همیشه به شما ایدههای جدید و درست میدهد، البته اگر از افراد درست آن را بخواهید. همفکری و کمک گرفتن از شرکا در گرفتن تصمیم درست، به پیشرفت در مسیر روبه بالا به شما کمک خواهد کرد.
۳_ شرکت
شرکت تحت عنوان یک فرد حقیقی، میتواند با استفاده از نام خود وارد تجارت شود. در شرکت، شیوهی مدیریتی به این صورت است که سهامداران بزرگ، به طور معمول مدیریت شرکتها را عهده دار نمیشوند و آن را به افرادی که تخصص و توانایی انجام این کار را دارند، میسپارند. سرمایهی شرکتها از طریق فروش سهام افزایش پیدا میکند و از این طریق رشد خواهند کرد. سهامداران شرکتها فقط به اندازه سهامشان در سود و زیان شرکت دخیل هستند؛ در مقابل همهی این برتریها، شرکتها مالیات بیشتری میپردازند و به همین منوال هزینههای زیادی برای راهاندازی یک شرکت لازم است. در شرکتها شما نمیتوانید اطلاعات خود را از دیگران مخفی نگه دارید و باید اطلاعات مالی را در اختیار دولت قرار دهید.
مشکلات بر سر راه بنگاهداری اقتصادی زیاد است. یکی از آنها نحوهی برخورد دولت مردان با این بنگاهها است؛ به عنوان مثال به نظر میرسد که فقط بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط بخش صنعت، دارای متولی رسمی هستند و بنگاههای سایر بخشها، بدون متولی خاصی رها شدهاند.
بنگاههای اقتصادی کوچک، از مشکل عدم تعریف سیاستها و چارچوب جامع، عدم دسترسی به اطلاعات و آمار کافی در مورد آنها، نبود حمایت و مشاوره برای شروع کسب و کار رنج میبرند. با همهی این حرفها در سال گذشته، دولت تسهیلاتی حدود ۱۷ هزار میلیارد به ۲۴ هزار واحد تولیدی، صنعتی و کشاورزی اعطا کرد و قرار است که در سال جاری نیز، به سه هزار واحد تولیدی تسهیلات داده شود.
در نگاهی چندجانبه میتوان دریافت که کسب و کارهای کوچک در کنار دریافت تسهیلات بانکی، نیاز به راهکارها و برنامههای عملیاتی دارند تا سرمایه شان هدر نرود. هر چند که اهمیت این کسب و کارها در ایران و جهان ثابت شده است، اما بدون توجه کافی به آنها برای رفع مشکلات و چالشها، پیشرفت زیادی شامل حال آنها نمیشود.
بسمالله رحمانه رحیم به نام خداوند بخشنده مهربان با سلام و احترام به شما گرامیان من خانم غزال محمدی بالیانی حقیقیت هستم از آزربايجان غربی شهرستان سلماس روستای محلم خیابان سرنق آخرین خونه طبقه دوم اجاره نشین
fd