زندگی نامه ناپلئون هیل و رمز موفقیت او

توسط | بهمن 3, 1399 | افراد موفق خارجی, بیوگرافی افراد موفق, موفقیت | %s دیدگاه

14 دقیقه

آیا تا به‌حال از خودتان پرسیده‌اید که چرا ما تا این حد به زندگی‌نامه و سر‌گذشت افراد موفق علاقه‌مندیم و چرا مایلیم با الهام گرفتن از زندگی آن‌ها به رتق و فتق امور خودمان بپردازیم؟ همه‌ی ما در واقع شباهت‌هایی با افراد برجسته در خودمان احساس می‌کنیم و حتی گاهی با آن‌ها همذات پنداری می‌نماییم یا در رویاهای‌مان به جای آن‌ها قرار می‌گیریم و می‌خواهیم اثری هر چند مثبت از خود بر‌جای بگذاریم. شاید بعضی از ما دوران کودکی بسیار سختی داشته‌ایم یا حوادث تلخی را از سر گذرانده‌ایم و با مطالعه‌ی سرگذشت افراد موفق، در واقع مرهمی بر روی زخم‌های‌مان می‌گذاریم و آمادگی مقابله با چالش‌های مهم زندگی را پیدا می‌کنیم، حتی از بیوگرافی افراد موفق درس می‌گیریم و به خوبی می‌دانیم در مواجه با مشکلات باید چه راهی در پیش بگیریم.

اگر خواننده‌ی پرو پا قرص کتاب‌های موفقیت و توسعه‌ی فردی و علاقه‌مند به دنبال کردن سرگذشت بزرگان باشید و یا اگر سخنرانی‌های انگیزشی افراد مشهور را دنبال کرده باشید، در این بین قطعا نام “ناپلئون هیل” به گوش‌تان خورده است. نویسنده‌ی آمریکایی کتاب‌های خودیاری با موضوع پیشرفت شخصی که بیش از همه به دلیل انتشار کتاب پرفروش‌اش به نام “بیندیشید و ثروتمند شوید” مشهور شده است.

اگر کنجکاو هستید تا بیشتر در مورد ناپلئون هیل بدانید، پس با ما همراه شوید تا زندگی‌نامه‌ی او را با هم مرورکنیم و از زندگی او درس‌هایی بیاموزیم.

بررسی زندگی نامه ناپلئون هیل

کودکی ناپلئون هیل

ناپلئون هیل در تاریخ 26 اکتبر 1883 در شهر ویرجینیای آمریکا متولد شد. او در خانه‌ای کوچک و محقر به دنیا آمد. پدرش “جیمز مونرو هیل” یک آهنگر ساده و مادرش “سارا سیلوانیا بلر”، خانه‌دار بود.

هیل دوران کودکی شیرینی نداشت، چرا که به خاطر فقر شدید مالی مجبور بود درکنار تحصیل، کار کند و پدرش را در جهت تامین هزینه‌‌‌های زندگی یاری دهد. او در کودکی به دلیل شرایط دشواری که داشت، بسیار خشن و پرخاش‌گر شده بود و حتی یکی از یاغیان بنام آن زمان را الگوی خود قرار داده و از این جهت به خود می‌بالید.

وقتی ده ساله بود، مادرش را بر اثر بیماری از دست داد. فقدان مادر، تاثیر منفی زیادی بر روی او گذاشت و کاملا مایوس شده بود؛ به طوری که انگار هیچ امیدی به زندگی نداشت. روزها از پس هم می‌گذشتند و ناپلئون، هم‌چنان غم از دست دادن مادرش را با خود یدک می‌کشید و هنوز نتوانسته بود با فقدان او کنار بیاید که با یک خبر شوکه کننده‌ی دیگر مواجه شد. ازدواج دوم پدرش دو سال پس از مرگ مادر، همین اتفاق کافی بود تا او به طور کامل از پا بیفتد.

نوجوانی ناپلئون هیل

نامادری ناپلئون، زنی اهل مطالعه بود و به کتاب علاقه‌ی زیادی داشت. خود ناپلئون هم به تدریج در وجود خویش، میل به خواندن و نوشتن را یافت. او کتاب‌های زیادی می‌خواند و از آن‌ها خلاصه برداری می‌کرد و تا جایی پیش رفت که در سن سیزده سالگی برای روزنامه‌های محلی مقاله می‌نوشت و از انجام این کار لذت زیادی می‌برد. او با درآمد اندکی که از این کار به دست می‌آورد، خرج تحصیل خود را می‌داد.

جوانی ناپلئون

ناپلئون در سن هجده سالگی به خاطر علاقه‌ی وافری که به شغل وکالت داشت، وارد دانشکده‌ی حقوق شد، زیرا قصد داشت پس از فارغ التحصیلی از مدافعان حقوق بشر شود، اما چون از عهده‌ی خرج تحصیلش بر‌نیامد، دانشکده را رها کرد.

در آن سال‌ها هم‌چنان میل به نوشتن در او بیداد می‌کرد و او استعداد بسیار زیادی در این کار داشت. سردبیر روزنامه، همیشه از نوشته‌های او تعریف و تمجید می‌کرد و مصاحبه با افراد مشهور و سرشناس را به ناپلئون می‌سپرد. از آنجایی که او بسیار زیرک و با سیاست بود، در خلال این مصاحبه‌ها از زندگی و تجربیات بزرگان درس می‌گرفت و آن‌ها را در زندگی شخصی خود به کار می‌بست. ناپلئون با دانشمندانی همچون ادیسون،گراهام بل و هنری فورد مصاحبه کرد.

نقل شده ادیسون در مصاحبه‌ای که با ناپلئون داشت، جهت شوخی و مزاح به او گفت: اگر تا حالا لامپ را اختراع نکرده بودم، می رفتم و در آزمایشگاهم مشغول کار می‌شدم، به جای این‌که وقتم را به صحبت کردن با تو بگذرانم.?

ناپلئون همیشه در تلاش بود تا راه‌های رسیدن به موفقیت افراد ثروتمند و مشهور را پیدا کند.

نقطه‌ی عطف در زندگی ناپلئون هیل

همه‌ی ما در دوران سیاه زندگی خود، افرادی را داشته‌ایم که فرشته‌ی نجات‌مان شده‌اند و هم‌چون یک فانوس، راه تاریک‌مان را روشن کرده‌اند تا ما به سلامت از سختی‌ها و مصائب زندگی عبور کنیم. این شخص در زندگی ناپلئون، فردی به نام “اندرو کارنگی” بود که خود هیل از او به عنوان فرشته‌ی نجات زندگی‌اش یاد می‌کند. کسی که زندگی ناپلئون و شیوه‌ی نگرش او را تغییر داد.

مختصری از اندرو کارنگی

“اندرو کارنگی” مرد اسکاتلندی ثروتمندی بود که در آمریکا زندگی می‌کرد. او جز خلاصه‌ای کوتاه از زندگی ناپلئون، چیزی از او نمی‌دانست؛ از این رو برای آشنایی بیشتر، از ناپلئون درخواست کرد قراری بگذارند و با هم گفتگو کنند. ملاقات آن‌ها انجام شد و ملاقات‌های بعدی هم از پس آن آمد. ناپلئون حالا دیگر به یک خبرنگار حرفه‌ای، کهنه‌کار و با تجربه تبدیل شده بود، اگرچه وضعیت مالی متوسطی داشت و از هوش چندان بالایی هم برخوردار نبود.

پس از گذشت مدتی کوتاه از آشنایی آن‌ها، اندرو به ناپلئون پیشنهاد داد تا با دوستان ثروتمند و موفق‌اش مصاحبه کند و از رازهای آن‌ها در این زمینه گزارشی تهیه نماید. ناپلئون در مقابل این پیشنهاد، دچار ترس و تشویش فراوانی شد؛ ازطرفی بزرگی و عظمت اسم این افراد برجسته هم او را دچار یاس و ناامیدی بیشتری می‌کرد، به همین دلیل تصمیم گرفت این موضوع را با اندرو در میان بگذارد و از احساسات درونی‌اش پرده بدارد. او به اندرو گفت: ایده‌ی بسیار جالبی به ذهنت آمده و این پیشنهاد خیلی خوبی برای من است، اما همانطور که خودت هم میدانی من از لحاظ مالی در سطح متوسطی هستم و از اصول موفقیت هم چیزی نمی‌دانم. می ترسم تو آدم اشتباهی را برای این کار در نظر گرفته باشی.

اندرو جواب بسیار زیبایی به او داد و گفت: ناپلئون عزیز بگذار موضوعی را برای تو روشن کنم. هم اکنون قدرتی در وجود توست که شاید از آن بی‌اطلاع باشی، قدرتی فراتر از فقر و بدبختی و کمبود، قدرتی که عوام هم از آن بی‌خبرند و هیچ توجهی به آن ندارند؛ آن قدرت، نیروی ذهن توست.

تا وقتی تمرکز تو روی جنبه‌های منفی زندگی، مثل بیماری و فقر و بدبختی باشد، همان‌ها را به زندگی‌ات جذب می‌کنی، اما اگر توجه و تمرکز‌ت را از روی این عوامل مخرب برداری، آن وقت است که سلامتی، ثروت و موفقیت به سمت تو جذب می شود.

این مکالمه به ظاهر پایان یافت، اما در روزهای آتی هم ادامه پیدا کرد و هر وقت اندرو و ناپلئون با هم دیدار می‌کردند، از این موضوع صحبتی به میان می‌آمد؛ سرانجام ایده‌ی نوشتن کتاب قوانین موفقیت از طرف اندرو به ناپلئون داده شد و او هم شادمان قبول کرد. کارنگی در مسیر نگارش این کتاب، ناپلئون را تنها نگذاشت و با معرفی دوستان موفق و ثروتمندش، مانند “جان دی راکفلر”، به هیل کمک فراوانی کرد. با انتشار این کتاب، همای سعادت بر روی شانه‌های ناپلئون نشست؛ چرا که این کتاب با استقبال بسیار خوبی روبرو شد و توانست درآمد ناپلئون را به 2500 دلار برساند. او بعدها در سن پنجاه و چهار سالگی و پس از تحقیق و مطالعه‌ی فراوان، کتاب دیگری به نام “بیندیشید و ثروتمند شوید” نوشت که شانزده فصل داشت و در زمان رکود اقتصادی آمریکا به چاپ رسید. این کتاب، بسیار مشهور شد و یکی از شاه‌کارهای ناپلئون لقب گرفت؛ به طوری‌که حتی پس از مرگ او هم صد میلیون نسخه فروش داشت.

زندگی شخصی ناپلئون هیل

ناپلئون در سال 1910 با زنی به نام “فلورانس الیزابت هورنر” ازدواج کرد. ثمره‌ی ازدواج آن‌ها فرزندی به نام “بلیر” بود که در شنوایی و سخن گفتن مشکل داشت و حتی پزشکان از درمان او قطع امید کرده بودند، اما از آنجا که ناپلئون به قانون جذب اعتقاد خیلی زیادی داشت، سعی کرد با تمرین و ممارست بسیار با فرزندش، در صدد رفع این مشکل برآید؛ تا حد خیلی زیادی هم موفق شد و فرزندش توانایی صحبت کردن خود را بهبود بخشید و مشکل شنیداری او هم حل شد. این یکی از تفاوت‌های فاحش ناپلئون با مردم عادی بود. قدرت ذهن و غلبه بر محدودیت‌ها و تبدیل کردن نقاط ضعف به نقاط مثبت از او یک مرد تاثیرگذار ساخته بود. مردم به او باور و اعتقاد زیادی داشتند و بر این عقیده بودند که در سخنان او گنج پنهانی نهفته است که می‌توان از آن‌ها برای غلبه بر مشکلات کمک گرفت. مردم به قدرت جادویی کلام او ایمان داشتند.

در ادامه به بیان سخنان پر‌اهمیتی از ناپلئون هیل می‌پردازیم که هر کدام از آن‌ها خودش درسی از زندگی است.

سخنان نغز از زبان ناپلئون هیل

ذهن انسان، سرچشمه‌ی توانایی‌های اوست.

انسان موفق کسی است که به آنچه می‌آموزد، جامه‌ی عمل بپوشاند.

قبل از این‌که شما در واقعیت دچار شکست شوید، آن را در ذهن‌تان طراحی کرده‌اید.

برای رسیدن به خواسته‌های‌تان، اول بذر آن را در ذهن‌تان بکارید و بعد شاهد بارور شدنشان در دنیای واقعی باشید.

تنها کسی که می‌تواند برای تو موفقیت به ارمغان بیاورد، فقط خودت هستی.

هیچ کس در کار و حرفه‌ای که علاقه‌ای به آن ندارد، موفق نمی‌شود.

رمز موفقیت ناپلئون

ناپلئون در جواب سوال یکی از خبرنگاران که از او خواسته بود تا رمز موفقیت‌اش را بیان کند، این گونه می‌گوید: مهم‌ترین عنصر برای رسیدن به موفقیت، هدف است. انسان باید بداند از زندگی چه می‌خواهد و در راه رسیدن به خواسته‌اش اصرار و پافشاری زیادی به خرج دهد. عنصر بعدی مکتوب کردن اهداف شماست که متاسفانه فقط سه درصد از مردم این کار را انجام می دهند. این سه درصد ممکن است تحصیلات آن‌چنانی یا وضعیت مالی خیلی خوبی نداشته باشند، اما از طریق نوشتن، اهداف خود را ثبت کرده و به سرانجام می‌رسانند.

کتاب‌های چاپ شده از ناپلئون هیل

  • بیندیشید و ثروتمند شوید
  • کلید اصلی برای ثروتمند شدن
  • چگونه فروش خود را بالا ببریم
  • موفقیت
  • زرنگ‌تر از شیطان: راز آزادی و موفقیت
  • جاده‌ی موفقیت
  • شاه کلید ثروت
  • نردبان جادویی برای رسیدن به موفقیت
  • شما می‌توانید معجزه‌ی زندگی باشید
  • موفقیت از طریق یک نگرش ذهنی مثبت (روان مثبت)
  • کلید‌های موفقیت (۱۷ اصل موفقیت‌های شخصی)
  • یک سال ثروتمند شدن: ۵۲ پله برای به دست آوردن پاداش‌های زندگی
  • کلیدهای تفکر مثبت : ۱۰ پله به سلامتی، ثروت و موفقیت
  • شما می‌توانید معجزات خود را انجام دهید
  • ثروتمند شوید! با آرامش ذهن
  • برنامه‌ی عملکرد مثبت
  • قدرت جادویی موفقیت
  • فروش شما
  • چگونه ثروتمند شویم
  • توضیح راز قانون جذب توسط ناپلئون هیل (قانون جذب)
  • چگونه راه خود را در زندگی بفروشید
  • حکمت‌هایی که توسط اندرو کارنگی به ناپلئون هیل گفته شد
  • کتاب مقدس رفاه
  • چرخه‌ی تفکر
  • بذر جادویی موفقیت (انعکاس رشد شخصی)
  • اشعاری که شما را به فکر کردن و ثروتمند شدن وا می‌دارد.
  • موفقیت نامحدود
  • قانون موفقیت شخصی
  • عجیب‌ترین رازها
  • علم موفقیت
  • آرزوها ثروت نمی‌آورند
  • اکنون انجام بده
  • قرار دادن اصل در عمل
  • استاندارد طلایی (نشریه رسمی ناپلئون هیل)

ناپلئون هیل در کتاب‌هایش، همواره تاکید می‌کند که بهانه‌های بشر برای طی نکردن مسیر موفقیت، بی‌انتهاست. مردم همیشه دلیل شکست و ناکامی‌های خود را شرایط خانوادگی و اجتماعی یا فقر مالی می‌دانند و این فرآیند، سابقه‌ای بس طولانی دارد، اما آوردن عذر و بهانه، عادت بسیار مضر و زیان‌باری است که اجازه نمی‌دهد بشر به خواسته‌هایش برسد. حرف‌های او آن‌چنان شیرین است که مردم او را ستایش می‌کنند و سعی می‌کنند تا از او الگوبرداری کنند.

بدرود ناپلئون

ناپلئون پس از هفتاد سال زندگی و تلاش و کوشش بی‌وقفه در حیطه‌ی رشد شخصی و توسعه‌ی فردی، سرانجام در سن 87 سالگی در نوامبر 1970 با این جهان فانی وداع کرد. او بر روی زندگی میلیون‌ها نفر از مردم، تاثیر مثبت گذاشت و همچنان پس از گذشت سال‌ها از مرگش، هنوز هم نام او به عنوان یک شخصیت محبوب جهانی مطرح می‌شود؛ کسی که از فقر شدید مالی رنج می‌برد و در سن ده سالگی یتیم شد، اما به دلیل اعتماد به نفس بالا و پشتکاری که داشت، بر همه‌ی موانع زندگی‌اش غلبه کرد و یکی از سرآمدان عصر خود شد.

دانلود PDF زندگی نامه ناپلئون هیل

دانلود پاورپوینت زندگی نامه ناپلئون هیل

1 نظر

  1. Shadow Himself

    قهرمان های واقعی پس از مرگشان هم مردم را نجات میدهند

    fd

      پاسخ

    ارسال نظر

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    سلام، نیاز به راهنمایی دارید؟
    ×
    اگه قصد مهاجرت داری، قبلش حتماً یه سر به این سایت بزن!
    مشاهده‌ی سایت