فهرست مطالب این مقاله
اگر حافظهتان یاری کرده و خاطرتان باشد، سالها پیش فیلمی هالیوودی به نام گرگ وال استریت با بازی درخشان لئوناردو دیکاپریو توانست بسیاری از جوایز آکادمیها را از آن خود کند. قهرمان فیلم جردن بلفورد، یک ویزیتور بسیار موفق و توانا بود. این فیلم با سختیها و مشکلات زندگی یک ویزیتور ساده شروع میشد که قهرمان فیلم در ادامهی راه با تلاش و پشتکار، به یک ویزیتور حرفهای و تمام عیار مبدل میگشت. بر اساس همین ماجرا برخی به ویزیتورها گرگ وال استریت زمانه لقب میدهند و آنها را مجموعهای از هوشمندی و نبوغ میدانند.
در این مقاله با ما همراه باشید تا با زبانی ساده و بدون تکلف در باره مفهوم ویزیتوری و ارکان و المانهای آن صحبت کنیم.
تعریف ویزیتوری
ویزیتوری شغلی است که در آن فروشندهی محصول یا کالا به سراغ مشتریها رفته و آنها را به خرید کالای مورد نظر خود تشویق و ترغیب میکند. این شغل اگر با علاقه و به شکلی صحیح دنبال شود، میتواند درآمد مطلوبی هم برای فرد ویزیتور داشته باشد.
ویزیتور کیست؟
ویزیتور از نظر لغوی به معنی فرد ملاقات کننده با نمایندهی فروش شرکتهاست که نقش مهمی در معرفی محصولات و خدمات خود به مشتریان و مصرفکنندگان دارد.
ویزیتورها به سراغ خرده فروشیها رفته و محصول خود را پرزنت میکنند؛ یعنی با توانایی ویژهای که در کلام و بیان خود دارند، مشتری را به خرید کالای مد نظر خود تشویق مینمایند. اگر آنها این کار را به خوبی انجام دهند، بازار فروششان رونق میگیرد و آیندهی کاری بسیار خوبی را برای خود رقم میزنند؛ در غیر این صورت مشتری نمیتواند اطلاعات دقیقی از محصول مورد نظر ویزیتور داشته باشد و در نتیجه رغبتی هم به خرید نشان نمیدهد.
بنابراین نقش ویزیتور در این مقوله بسیار حائز اهمیت است. بعضی مواقع ویزیتورهای حرفهای، مشتریهای جدید را شناسایی کرده و ویزیتورهایی با سابقهی کمتر را مسئول معرفی محصول و دریافت سفارش مینمایند.
10 ویژگی شخصیتی مهم برای ویزیتوری
- ارتباط موثر و صمیمانه با صاحبان فروشگاهها و مشتریان
- مهربانی و انعطاف پذیری
- صداقت
- داشتن روحیهی انتقاد پذیری
- داشتن روحیهی تیمی
- مسئولیت پذیری
- اخلاق کاری
- نظم و انضباط در کار
- آگاهی و بینش حرفهای
- اشتیاق به کار
بلوغ – تجربه – شوخ طبعی – خوش بینی و توانایی رهبری را هم به موارد بالا اضافه کنید.
اگر در اطرافیان خود کسی را داشته باشید که به شغل ویزیتوری مشغول است، حتما بارها از او شنیدهاید که از سهم فروش و پورسانت صحبت میکند. این واژهها در واقع بیانگر فشار اصلی روی یک ویزیتور است؛ به این معنا که یک ویزیتور مجبور است در یک بازهی زمانی مشخص شده از سمت شرکت کار فرمای خود میزان معینی فروش داشته باشد، چرا که میزان فروش هر ویزیتور با درآمد او رابطهی مستقیمی دارد.
5 هدف اصلی یک ویزیتور
- شناسایی و یافتن مشتریهای جدید
- دایرکتوری بیزینس و کسب وکار
- ارجاع دادن مشتریان و مخاطبین
- ملاقات و ویزیت کردن با مشتریان سابق
- دیدار با مشتریان جدید
چه فاکتورهایی شما را به یک ویزیتور حرفهای و موفق تبدیل میکند؟
1) ظاهری آراسته و مرتب
یکی از مهمترین نکات این شغل، داشتن ظاهری زیباست؛ البته این نکته الزاما به معنای پوشیدن لباسهای مارکدار و گرانقیمت نیست. یک ویزیتور باید پوشش ساده و در عین حال شیک و زیبایی داشته باشد و به آراستگی چهرهی خود نیز توجه ویژهای کند.
لباس او باید اتو کشیده و مرتب باشد، کفشهای براق و واکس زده بپوشد، موهای خود را شیک و ساده بیاراید، حتی کیف یک ویزیتور هم در معرض توجه است که باید شیک و زیبا دیده شود.
همیشه با خود سررسید و قلمی داشته باشد و آن را در دسترس قرار دهد تا هنگام ملاقات با نمایندگان سازمانها بتواند به راحتی به آن دسترسی پیدا کرده و مجبور نباشد دقایقی را به دنبال خودکار یا برگهای برای یادداشت داخل کیفش از دست بدهد.
خلاصهی کلام اینکه ظاهر یک ویزیتور گویای کلی حرف در مورد شرکت و محصولات آن است، پس از این مورد مهم غفلت نورزید.
2) اعتماد به نفس بالا و قدرت بیان عالی
این دو رکن مهم توامان ارتباط موثر یک ویزیتور را نشان میدهد و ارتباط موثر با مشتری هم سلاح یک ویزیتور حرفهای است. بارها دیده شده ویزیتورهای آماتور و تازهکار قدم به شرکتها و سازمانهای بزرگ گذاشته و با ترس و اضطراب و با لحنی آرام از آنها میپرسند: سفارش جدید ندارید؟ این محصول را لازم ندارید و بلافاصله با پاسخ منفی مخاطب مواجه میشوند؛ در صورتی که یک ویزیتور موفق و حرفهای در بدو ورود خود به یک فروشگاه، کم یا زیاد بودن کالاها را تشخیص داده و به جای اینکه مستقیم سراغ فروش برود و با پاسخ منفی مواجه شود، اول اندکی سر صحبت را باز کرده و میگوید: اینطور که پیداست فلان محصول را در قفسه ندارید. پنج کارتن سفارش ثبت کنم؟ در این مرحله استفاده از عبارات مثبت بسیار تاثیرگذارتر از عبارات منفی خواهند بود.
3) دیدار با نمایندگان و فروش محصول باید داخل فروشگاه صورت بگیرد
ممکن است به هر دلیلی صاحب فروشگاه در دسترس شما نباشد، مثلا بیرون از فروشگاه رفته باشد؛ در این مواقع به هیچ وجه نباید سر صحبت را با او در مورد فروش بیرون از فروشگاه باز کنید، چون این کار از ادب و احترام به دور است و اصلا جلوهی خوشی ندارد؛ بلکه از او دعوت میکنید تا به داخل بیاید و بعد از مکالمهای دوستانه گفتگوی خود را آغاز میکنید. همین مسائل جزئی و پیش پا افتاده تاثیر زیادی روی کار شما به عنوان یک ویزیتور میگذارد.
4) هرگز وارد مکالمهی صاحب فروشگاه با مشتری نشوید
به یاد داشته باشید مشتری برای صاحب فروشگاه در درجهی اول اهمیت قرار دارد. شما و محصولاتتان برای فروشنده در اولویت نیستید؛ بنابراین هر وقت شاهد گفتگو یا بحث فروشنده و مشتری بودید، خود را از ماجرا دور نگه دارید. در غیر این صورت به یک ویزیتور غیرحرفهای یا مزاحم تبدیل میشوید و این اصلا خوشایند نیست.
5) به چیدمان فروشگاهی مسلط باشید
یک ویزیتور حرفهای باید تا حدود زیادی با چیدمان فروشگاهی آشنا باشد تا بتواند بهترین نقطه را برای چیدمان کالای خود به فروشنده پیشنهاد دهد تا از این طریق فروش محصولات، بهتر و سریعتر اتفاق بیافتد.
جمع بندی
در پایان باید گفت داستان جوردن بلفورد به خوبی اثبات میکند که شغل ویزیتوری نه آنقدرها ساده است که هر کسی با داشتن هر مهارتی از پس انجام آن بر بیاید و نه آنقدرها سخت و پیچیده است که فقط افراد اندکی توانایی انتخاب آن را داشته باشند. بهتر آن است که بگوییم برای کسی که به این حرفه علاقه دارد، راههای بی شماری برای موفقیت و پیشرفت وجود دارد و ویزیتوری جزو مشاغل خوشآتیه است.
<div id=”pos-article-display-79936″></div>
0 نظر