فهرست مطالب این مقاله
نمیدانم که تا چه حد به دنیای زیبا و دوست داشتنی انیمیشن، علاقه دارید. برای رسیدن به موفقیت و زندگی بهتر، همه ما نیاز به چیزی داریم که امید و انگیزهای مضاعف به ما تزریق کند؛ چرا که انسان گاهی در مسیر موفقیت خود ناامید میشود و به قول معروف جا میزند. در این برهه زمانی، ما به انگیزه و امید نیاز پیدا میکنیم. اطرافیان که معمولا مشغول تمسخر و گفتن جمله تلخ و خاکستری «تو نمیتوانی» هستند؛ بنابراین انیمیشنها با داستانهایی که در هرکدام فعل توانستن برای مخاطب معنی میشود، بسیار کمک کننده خواهند بود. کمپانی پیکسار بیش از هر شرکت تولید کننده انیمیشن و فیلم سینمایی دیگری، به این مهم پرداخته و سعی نموده تا فرهنگی در میان مردم جا بیاندازد که از رسیدن به هیچ چیزی دست نکشند و بدستش بیاورند.
در ادامه شما تاریخچه و نحوه شکلگیری این کمپانی جذاب و سازنده و همینطور معرفی آثار آن را مشاهده خواهید کرد. بررسی کامل اغلب انیمیشنهای معرفی شده، در آینده در سایت قرار خواهد گرفت.
مروری کوتاه بر نحوه شکلگیری کمپانی پیکسار
کمپانی پیکساراز ذهن الکساندر شورو (بنیانگذار موسسه فناوری نیویورک) بیرون آمد. فردی که در تفکر ایجاد اولین انیمیشن رایانهای بود؛ بنابراین در سال ۱۳۷۴ وی دانشمندان علوم کامپیوتری را به استخدام خود درآورد تا این رویا را به حقیقت تبدیل کنند. ادوین کِتمول و مالکوم بلانچارد، اولین کسانی بودند که استخدام شدند. به زودی الوی ری اسمیت و دیوید دی فرانچسکو نیز به جمع آنها پیوستند. شورو سرمایهگذاریهای سنگینی برای این گروه انجام داد که باعث به خطر افتادن مؤسسه فناوری نیویورک میشد. این امر سبب گردید تا این گروه برای دستیابی به اهداف خود در این زمینه به کار در یک استودیوی واقعی فیلم نیاز پیدا کنند.
بنابراین فرانسیس فورد کوپولا (سازنده سه گانه پدرخوانده) اسمیت را برای یک کنفرانس رسانهای سه روزه به خانه خود دعوت کرد. جایی که کاپولا و جورج لوکاس، دیدگاههای خود را دربارهٔ آینده ساخت فیلم دیجیتال به اشتراک گذاشتند.
جرج لوکاس متقاعد شد تا پیشنهاد کار را در استودیوی خود یعنی لوکاس فیلم به آنها بدهد. پس از این پیشنهاد شش کارمند تصمیم گرفتند که به لوکاس فیلم بروند. گروه گرافیک، که یک سوم بخش رایانه لوکاس فیلم بود، در سال ۱۹۷۹ با استخدام اد کتمول از مؤسسه فناوری تأسیس شد. در واقع نبوغ و توانایی سرشار کتمول سبب شد تا این شرکت، او را به عنوان مدیر بخش کامپیوتری تازه تاسیس خود به کار گیرد تا هدفی بزرگ را دنبال کرده و به اجرا درآورد.
هدف کتمول و همکارانش در این بخش، بهبود فناوری گرافیک کامپیوتری بود. آنها تکنولوژیای به نام تصویر کامپیوتری پیکسار (پیکسار کلمهای اسپانیایی به معنای خلق تصاویر) را توسعه دادند که کاربردی فراتر از صنعت سرگرمی داشت. موفقیت این پروژه سبب شد تا در سال ۱۹۸۴، جان لستر که از انیماتورهای کمپانی والت دیزنی بود به عنوان طراح رابط به لوکاس فیلم بپیوندد.
ورود استیو جابز به کمپانی پیکسار
در سال ۱۳۸۶ این بخش از شرکت لوکاس فیلم جدا شد تا توسط کارآفرین محبوب تاریخ خریداری شود. در آن زمان یعنی ۳ فوریه ۱۹۸۶ شرکت NeXT Inc به مدیریت استیو جابز این استودیو را به مبلغ ۵ میلیون دلار خریداری نمود تا نبوغ خود، پیشرفت و موفقیت این کمپانی را نیز هماننداپل به اوج خود برساند.
منصوب شدن اد کتمول به عنوان مدیر کل و اجرایی از اقدامات اولیه استیو جابز در پیکسار بود. او خود ریاست هیئت مدیره را بر عهده گرفت و این استودیو را به سوی پیشرفتهای سخت افزاری هدایت کرد. جان لستر، با استفاده از فناوری انیمیشنسازی جذاب پیکسار، انیمیشنهای کوتاه متعددی ساخت که هم اولین موفقیت کمپانی پیکسار را رقم زد و هم آیندهای روشن را برای پیکسار بنا مینمود.
اولین انیمیشن کمپانی پیکسار
او فیلم کوتاه ماجراهای آندره و والی بی را انیمیشن کرد که اولین پویانمایی پیکسار نام گرفت؛ اما انیمیشن کوتاه چراغ مطالعه کوچکتر (Luxo Jr) بود که اولین موفقیت پیکسار را رقم زد. این انیمیشن نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه در سال ۱۹۸۶ گردید و با استقبالی فراوان رو به رو شد. چراغ مطالعهای که در این انیمیشن به کار رفته، بعدها به عنوان نماد کمپانی پیکسار شناخته شد.
در سال ۱۹۸۹ استودیو پیکسار شروع به ساخت تبلیغات تلویزیونی کرد. درست یک سال بعد و در سال ۱۹۹۰، پیکسار تمامی فعالیتهای سخت افزاری خود را متوقف نمود؛ اما چرا؟ ساده است چون سودآوری در کار نبود و در واقع این کمپانی ضررهای مالی بسیاری را متحمل شد تا اینکه دو سال بعد این شرکت طی قراردادی به ارزش ۲۶ میلیون دلار با کمپانی دیزنی، موظف به تولید سه انیمیشن بلند شد.
همکاری کمپانی پیکسار با دیزنی
اعضای این استودیو چندین سال را صرف ساخت نخستین اثر خود، یعنی داستان اسباب بازی (Toy Story) کردند. این انیمیشن موفقیتی تمام عیار و سکوی پرتاب استودیو پیکسار به قله صنعت انیمیشنسازی بود. در واقع تولید حقیقی پیکساری که امروزه میشناسیم با این انیمیشن صورت گرفت.
در اواسط دهه ۹۰ میلادی، استیو جابز به عنوان مدیر اجرایی کمپانی پیکسار منصوب گردید. پس از موفقیت انیمیشن داستان اسباب بازی، این استودیو قرارداد خود با کمپانی دیزنی را تمدید کرد. آثار بعدی پیکسار چون زندگی یک حشره (A Bug’s Life)، انیمیشن داستان اسباب بازی دو (Toy Story 2)، انیمیشن در جستجوی نمو (Finding Nemo) و انیمیشن شگفت انگیزانانیمیشن شگفت انگیزان (The Incredibles) نام این استودیو را بر سر زبانها انداخت.
در سال ۲۰۰۶ و با پایان قرارداد بین دیزنی و کمپانی پیکسار، استیو جابز تصمیم گرفت تا این استودیو را به دیزنی بفروشد. این تصمیم منجر به انتصاب اد کتمول به عنوان رئیس استودیوهای انیمیشنسازی دیزنی و استودیو پیکسار شد. جان لستر نیز در سال ۲۰۱۸ به دلیل اتهاماتی، ناچار به خداحافظی از این کمپانی دوست داشتنی شد.
حال به آثار این کمپانی ارزشمند از سال ۱۹۹۵ الی ۲۰۲۱ میپردازیم:
۱.سال های ۱۹۹۵_۱۹۹۹
استودیو پیکسار در دهه ۹۰ تنها به خلق سه اثر پرداخت. سه اثری که یکی از دیگری ماندگارتر، تاثیرگذارتر و زیباتر هستند.
انیمیشن داستان اسباب بازی (Toy Story)
همانطور که در بالا گفته شد، انیمیشن داستان اسباب بازی، اولین انیمیشن بلند سینمایی کمپانی پیکساراست. اثری به کارگردانی جان لستر که به مفاهیم ارزشمندی همچون وفاداری، دوستی و انسانیت می پردازد. جدا از بحث کیفیت و محتوای اثر، داستان اسباب بازی موفقیتهای تجاری بسیاری را نیز کسب نمود. از مهمترین آنها کسب جایزه اسکار است. این فیلم از نگاه انجمن فیلم آمریکا، یکی از ۱۰ فیلم انیمیشن برتر جهان است. بسیاری از عاشقان دنیای انیمیشن و منتقدان، داستان اسباب بازی را بهترین انیمیشن تاریخ میدانند.
داستان این انیمیشن داستان پسر بچهای شش ساله به نام اندی است که اسباب بازیهایش را خیلی دوست دارد. دانستن این موضوع که اسباب بازیها زنده میشوند کمی عجیب به نظر میرسد. وودی با صداپیشگی تام هنکس، گاو چرانی قدیمی و اسباب بازی مورد علاقهٔ اندی، رهبر تمامی اسباب بازیها در اتاق اندی است.
داستان از جایی آغاز میشود که در روز تولد اندی، مادرش به او اسباب بازیای با نام باز لایتیر هدیه میدهد که…
انیمیشن زندگی یک حشره (A Bug’s Life)
پس از موفقیتهای داستان اسباب بازی، کمپانی پیکسار کار سختی را پیش روی خود میدید؛ چرا که میبایست قدرت خود را در انیمیشنسازی بار دیگر به رخ جهانیان بکشد و دچار افت نشود. همین اتفاق هم افتاد. دومین اثر پیکسار و جان لستر با نام زندگی یک حشره در سال ۱۹۹۸، ماجرای گروهی از حشرات و تلاشهای آنها در راستای مبارزه با ارتشی از ملخهای متجاوز را روایت میکرد.
داستان این انیمیشن با الهام از حکایت فولکور یونانی به نام مورچه و ملخ نگاشته شده است. همزمانی عرضه این انیمیشن با عنوان Antz از استودیو Dreamworks منجر به بروز تنشهایی بین جابز و لستر و مدیران آن شرکت شد. با این وجود اما این انیمیشن نیز توانست به موفقیتهای قابل دفاعی دست یابد.
انیمیشن داستان اسباب بازی دو (Toy Story 2)
این اثر که سومین همکاری لستر و کمپانی پیکسار است، آخرین فیلم در قرارداد اولیه بین دیزنی و پیکسار نیز میباشد. داستان اسباب بازی دو ابتدا به عنوان انیمیشنی کوچک و بیاهمیت توسعه داده شد؛ اما سران کمپانی دیزنی متوجه پتانسیل بالای این انیمیشن برای ساخت قسمت دوم آن شدند. این مسئله منجر به بازسازی دوباره استوری بوردهای این اثر توسط لستر و همکارانش شد. با وجود تمام این فشارها، استودیوی پیکسار توانست بار دیگر اثری ماندگار و زیبا ارائه دهد.
این فیلم نه تنها به قسمت اول آن ضربه نزد بلکه طرفداران خود را نیز پیدا کرد. داستان اسباب بازی دو به عنوان یکی از بهترین ادامههای تاریخ سینما شناخته میشود.
۲.سال های ۲۰۰۱_۲۰۰۹
اگر بخواهیم دوران اوج پیکسار را معرفی کنیم، مطمئنا این دوران بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ خواهد بود. نمیدانم تا به حال این دوران نامگذاری شده است یا خیر؛ اما من برایش یک نام انتخاب میکنم: عصر جادویی پیکسار…
سالهایی که این کمپانی به والت دیزنی فروخته شد و همین امر سبب گردید تا کارگردانهای خلاق و مبتکر دیگری به جز جان لستر با این کمپانی دست به همکاری بزنند. کارگردانانی که آثار نوآورانهای را برای مخاطبان جهانی خود خلق نمودند.
انیمیشن کمپانی هیولاها (Monsters Inc)
این انیمیشن آغاز همکاری پیت داکتر و پیکسار است. کارگردانی که به تنهایی و با ایدههای ناب و بکر خود، سهم مهمی را در موفقیتهای پیکسار به خود اختصاص داده است. انیمیشن کمپانی هیولاها، داستان هیولاهایی به نام مایک و سالی را در جامعهای از موجودات عجیب و غریب، روایت میکند.
کمپانی هیولاها همچون آثار قبلی استودیو پیکسار به مفاهیم انسانی عمیقی چون دوستی و احساس مسئولیت میپردازد. ساخت این انیمیشن حدود پنج سال به طول انجامید و در نهایت در سال ۲۰۰۱ اکران شد.
انیمیشن در جستجوی نمو (Finding Nemo)
پیکسار همچنان به معرفی کارگردانان تازه ادامه میداد. این بار اندرو استنتون (نویسنده بسیاری از انیمیشنهای کمپانی پیکسار) در مقام کارگردان حضور یافت تا اثری به یادماندی را با نام در جستجوی نمو خلق نماید. این انیمیشن داستان یک دلقک ماهی به نام مارلین را در جستجو به دنبال فرزندش دنبال میکند. در جستجوی نمو،مملو از شخصیتهای دوست داشتنی و سکانسهای ماندگار است. این اثر در زمان عرضه به یکی از پرفروشترین انیمیشنهای زمان خود تبدیل گشت؛ اما مهمتر از فروش در گیشه و دستاوردهای مالی، در سال ۲۰۰۳ موفق به کسب اولین اسکار بهترین انیمیشن تاریخ پیکسار شد.
انیمیشن شگفتانگیزان (The Incredibles)
برد برد (Brad Bird) کارگردان انیمیشن احساسی و خاطرهانگیز غول آهنی (The Iron Giant) در سال ۲۰۰۴ با ساخت انیمیشن پرطرفدار شگفتانگیزان، با پیکسار همکاری خود را آغاز نمود.
شگفتانگیزان نخستین انیمیشن شرکت پیکسار با محوریت انسانها بود. آنها برای بهبود انیمیشنهای خود، فناوری شگفتانگیزی خلق کردند. این فناوری جلوهای واقع گرایانه به مو و پوست شخصیتها میبخشید. انیمیشن شگفتانگیزان، داستان خانوادهای از ابرقهرمانان را در دهه ۶۰ میلادی دنبال میکند. با اینکه این اثر یک انیمیشن بود اما به عنوان یکی از خلاقانهترین و بهترین آثار ابرقهرمانی تاریخ شناخته میشود.
شگفتانگیزان با استقبال خوبی از جانب مخاطبان و منتقدان روبرو شد و دومین اسکار بهترین انیمیشن این کمپانی را نیز به ارمغان آورد.
انیمیشن ماشینها (Cars)
ترفند ایدهپردازان پیکسار این بود، اسباب بازیها احساس داشتند، اگر حشرات احساس داشتند، چه چیزی رخ میداد؟ اگر ماهیها دارای احساسات بودند، چه؟
حال در سال ۲۰۰۶ نوبت به ماشینها رسید. انیمیشنی که پس از چند سال بازگشتی شکوهمند برای جان لستر بود. این انیمیشن داستان ماشین مسابقهای را با نام لایتین مک کوئین روایت میکند که درست یک هفته قبل از مسابقه نهایی کاپ پیستون، در محله دور افتاده به نام رادیاتور اسپرینگ گیر میافتد. این انیمیشن که بسیار در زمان خود طرفدار پیدا کرد. حتی اگر یادتان باشد در دوران مدرسه حتما یکی از دفتر هایمان تصویر مک کوئین و دوستانش را به همراه داشت. این انیمیشن در دو رشته نامزد اسکار شد اما دستش از کسب این مجسمه طلایی باز ماند.
انیمیشن راتاتویی (Ratatouille)
انیمیشن راتاتویی که با نام موش سرآشپز در ایران شناخته میشود، هشتمین اثر کمپانی پیکسار و دومین ساخته برد برد برای این کمپانی است. داستان این انیمیشن که پیشتر در مقالهای جداگانه به آن پرداختیم، ماجرای موشی به نام رمی را روایت میکند. رمی رویای تبدیل شدن به سرآشپزی مشهور به نام گوستیو را در سر میپروراند.
نام این انیمیشن را نیز باید به لیست بلند بالای موفقیتهای پیکسار افزود. این انیمیشن علاوه بر دستاوردهایی که از لحاظ محتوایی و گرافیکی کسب نمود، موسیقی متن و صداگذاری خارقالعادهای را نیز در خود جای داد.
این فیلم توانست در سال ۲۰۰۷ برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن بلند شود.
انیمیشن وال ای (WALL-E)
اگر بخواهیم اوج نبوغ و توانایی پیکسار را در یک انیمیشن خلاصه کنیم، بدون شک آن وال ای خواهد بود. انیمیشنی با کمترین میزان دیالوگ اما مملو از طراحیهای ماندگار که هنوز هم بعد از گذشت ۱۳ سال بهترین انیمیشن از نظر وبسایت معتبر IMDB است.
این فیلم، داستان روباتی به نام وال ای را در آیندهای دور دنبال میکند. کره زمین به زبالهدانی تبدیل شده و غیر قابل سکونت است. آخرین بازمانده بر روی این سیاره مرده، وال ای است. با ورود روبات متفاوت دیگری به نام ایو به داستان، همه چیز عوض میشود.
اندرو استنتون که نخستین اسکار پیکسار را رقم زده بود بار دیگر در سال ۲۰۰۸ موفقیت خود را در کسب این مجسمه طلایی تکرار کرد. راستش را بخواهید از نظر من وال ای بهترین انیمیشن تاریخ است که با روایتی عاشقانه، قطعا در دل طرفدانش به خوبی جا باز کرده است. تماشای این شاهکار را از دست ندهید.
انیمیشن بالا (Up)
پیکسار در میان آثار خود همواره تلاش نموده تا به مفاهیم ارزشمند و عمیق احساسی بپردازد. همین مسئله سبب شده تا بزرگسالان نیز همانند کودکان به تماشای انیمیشنهای این کمپانی بنشینند. حال در سال ۲۰۰۹ و در دومین همکاری پیت داکتر و پیکسار، یکی از بزرگسالانهترین آثار این کمپانی ساخته شد. دهمین اثر استودیو پیکسار، شادی و غم را با یکدیگر پیوند داده و شاهکاری وصف نشدنی را تقدیم مخاطبان خود نموده است. انیمیشن بالا داستان پیرمردی به نام کارل است که پس از مرگ همسرش تنها شده، با هدف عمل به آخرین قول خود، تصمیم به سفر به آمریکای جنوبی میگیرد. او برای این کار تعداد زیادی بادکنک را به خانه خود متصل کرده و آماده مهاجرت میشود. همراه کارل در این سفر، کودکی به نام راسل است.
پس از ۵ سال طاقتفرسا که پیت داکتر صرف تولید این اثر نمود، کاندیداتوری در ۵ رشته اسکار و اسکار بهترین انیمیشن بلند را به تالار افتخارات پیکسار افزود. انیمیشن بالا از معدود انیمیشنهایی است که در بخش بهترین فیلم اسکار نیز کاندید دریافت جایزه میشود.
۲.سال های ۲۰۱۰_۲۰۲۱
در این دوران کمپانی پیکسار ثابت نمود که میتواند قسمتهای دیگری از انیمیشنهای خود را تولید کند و همچنان موفق باشد. کاری که شاید در حرف ساده به نظر بیاید؛ اما در عمل میتوان گفت این کار به سختی ایدهپردازی آثار نو است. در این ۱۱ سال، پیکسار ۱۴ انیمیشن را عرضه نمود و روند کسب اسکار بهترین انیمیشن را ادامه داد تا به همه ثابت کند که رئیس کیست!
انیمیشن داستان اسباب بازی سه (Toy Story 3)
باید به داستان اسباب بازی یک لقب ویژه داد. اثری که همیشه موفق است و طرفدار دارد. آن لقب را پیدا کردم؛ برگ برنده پیکسار…
سومین قسمت از مجموعه داستان اسباب بازی با فاصلهای ۱۱ ساله از نسخه پیشین منتشر شد. این فیلم به کارگردانی لی آنکریچ، بار دیگر داستان اسباب بازیهای مورد علاقه مخاطبان سینما را روایت میکرد. این انیمیشن اثری بزرگسالانهتر نسبت به دو عنوان نخست بود که موفق شد تا نظر مخاطبان جدید و قدیمی این سری را جلب کند. بسیاری از منتقدان داستان عمیق و احساسی، موسیقی زیبا، انیمیشنهای جذاب و صداگذاری عالی را از نقاط قوت این اثر عنوان کردند. بیخود هم نبود که توانست برنده دو جایزه اسکار در شاخههای بهترین موسیقی و بهترین انیمیشن بلند سینمایی شود.
انیمیشن ماشین ها دو (Cars 2)
پس از این همه موفقیت، به نظرم نوبت یک شکست میرسد. ماشینهای دو از نظر گرافیکی و نکات فنی خارقالعاده عمل کرده بود؛ اما داستان جذابی را به همراه خود نداشت و با نظر منفی منتقدان و مخاطبین مواجهه شد تا پیکسار متوجه اشتباهی که در این انیمیشن مرتکب شده بود، بشود. دومین قسمت از مجموعه ماشینها توانست لقب کم فروشترین فیلم شرکت پیکسار تا آن زمان را به خود اختصاص دهد.
انیمیشن شجاع (Brave)
پس از اینکه پیکسار دوران جدید را با دنبالههای انیمیشنهای پیشین آغاز کرد، بسیاری از منتقدان بر این باور بودند که دوران طلایی پیکسار به پایان رسیده و آنها دچار تکرار شدهاند؛ اما پیکسار در این بین از انیمیشن شجاع رونمایی کرد. انیمیشنی که اثری متفاوت به نسبت آثار قبلی این کمپانی بود و بیشتر رگ و بوی انیمیشنهای دیزنی را میداد. به هر حال این انیمیشن که به روح استیو جابز فقید تقدیم شد، به کارگردانی مارک اندروز و برندا چپمن در اسکاتلند جریان داشت و ماجرای شاهزادهای به نام مریدا را روایت میکرد.
اعضای این استودیو برای پاسخ به انتقادات و خلق پیچیدهترین جلوههای بصری ممکن، سیستم انیمیشنهای خود را برای اولین بار در طی ۲۵ سال بازنویسی کردند. شجاع با موفقیت هنری و تجاری خوبی روبرو شد و توانست جایزه اسکار بهترین انیمیشن را از آن خود کند.
انیمیشن دانشگاه هیولاها (Monsters University)
زمانی که ساخت قسمت دوم انیمیشنهایی همانند ماشینها و داستان اسباب بازی، پیکسار به این فکر انداخت که دنباله انیمیشن محبوب خود یعنی دانشگاه هیولاها را نیز تولید نماید. این اثر قرار بود داستان سالیوان و مایک را بعد از اتفاق های افتاده در قسمت اول، روایت شود اما بعد، دیدگاه پیکسار نسبت به آن تغییر کرد و دانشگاه هیولاها به کارگردانی دن اسکنلن به ماجراهای این دو دوست در دوران دانشگاه میپردازد و از نظر زمانی ماقبل کمپانی هیولا بود.
دانشگاه هیولاها اثر معمولی به نظر رسید و نه با نظرات منفی منتقدان و مخاطبین مواجه شد و نه به آن چنان استقبال باشکوه دست یافت.
انیمیشن درون، بیرون (Inside Out)
در این سالها پیکسار از نظر محتوایی، شکستها و موفقیتهای بسیاری تجربه کرد و حال نوبت به یکی از موفقیتهای چشمگیری است که توسط پیت داکتر خلاق به وجود آمد. داستان این انیمیشن، داستان کودکی به نام رایلی است که ماجراها از درون ذهن او روایت میشوند. داکتر و همکارانش با اختصاص دادن شخصیت به احساساتی چون ترس، شادی، غم، عصبانیت و تنفر، بستر روایی نو و هیجانانگیزی برای داستان خود ایجاد کردهاند. این فیلم به دقت به بررسی تاثیرات احساسات ذکر شده بر روابط انسانها میپردازد. درون، بیرون با استقبال فراوانی از جانب منتقدان رو به رو شد و توانست به یکی از پرفروشترین فیلمهای سال ۲۰۱۵ تبدیل شود. این اثر برنده جوایز متعددی شد که از آنها میتوان به جایزه اسکار برای بهترین انیمیشن اشاره کرد.
انیمیشن دایناسور خوب (The Good Dinosaur)
اگر در میان این انیمیشنها به دنبال بدترین هستید، نام این انیمیشن را به خاطر بسپارید. شانزدهمین اثر استودیو پیکسار، انیمیشن دایناسور خوب به کارگردانی پیتر سان بود. این فیلم در دنیایی جریان داشت که در آن دایناسورها هرگز منقرض نشده بودند. این انیمیشن داستان آپاتوساروس جوانی به نام آرلو را دنبال میکند. آرلو بر حسب اتفاق با کودک انسانی آشنا شده و با او همراه میشود. از جمله صداپیشگان این اثر میتوان به ریموند اوچوآ، جک برایت، سم الیوت، آنا پاکین، جفری رایت و فرنسس مکدورمند اشاره کرد.
انیمیشن دایناسور خوب، بازخوردهای نسبتا خوبی از جانب منتقدان دریافت کرد. آنها آن را اثری خانوادگی، اما ضعیفتر از سایر فیلمهای استودیو پیکسار میدانستند. این عنوان نخستین شکست تجاری شرکت انیمیشنسازی پیکسار به حساب میآید.
انیمیشن در جستجوی دوری (Finding Dory)
پس از گذشت ۱۳ سال پیکسار دست به ساخت قسمت دوم انیمیشنی زد که اولین اسکار را برایش به ارمغان آورده بود. در جستجوی دوری ادامهای بر انیمیشن موفق سال ۲۰۰۳ استودیو پیکسار، در جستجوی نمو است. این اثر به کارگردانی اندرو استنتن ماجرای یکی از شخصیتهای محبوب آن فیلم ماندگار، دوری را دنبال میکند. دوری که از بیماری فراموشی رنج میبرد، به دلایلی عازم سفری با هدف یافتن والدین خود میشود. درخشش در جستجوی نمو سبب شد تا در جستجوی دوری از منظر تجاری عملکرد فوقالعادهای داشت و توانست به سومین فیلم پرفروش سال 2016 تبدیل شود. منتقدان نیز این فیلم را اثری در خور نام کمپانی پیکسار و سابقه درخشان آن توصیف کردند.
انیمیشن ماشینها سه (Cars 3)
پیکسار برای ساخت این انیمیشن ریسک بزرگی را به جان خرید. قسمت دوم آن با واکنشهای منفی منتقدین و مخاطبان روبه رو شد و حال پیکسار در شرف جبران بود که به نظرم تا حدودی هم موفق شد.سومین قسمت از سری انیمیشنهای ماشینها بر اساس فیلمنامهای از کیل موری، باب پیترسون و مایک ریچ تولید گردید. وظیفه کارگردانی این فیلم بر عهده برایان فی بود. داستان این عنوان بر رقابت لایتنینگ مک کویین با ماشینهای جوانتر تمرکز داشت که توانست آن شکست سنگین را در قسمت دوم، با پیروزی در قسمت سوم جبران نماید.
انیمیشن کوکو (Coco)
در وصف کوکو میتوان گفت تولد دوباره پیکسار…
جایی که پیکسار هم مخاطبان بزرگسال و هم کودکان را به یک اندازه راضی نگه می داشت و با داستانی جذاب و خلاقانه، مفاهیم ارزشمندی را در زندگی با آن ها می آموخت. پیکسار در انیمیشن ها پیشین خود نیز این مسئله را به اجرا در می آورد اما در انیمیشن کوکو و انیمیشن های بعدی این امر پررنگ تر شد و در واقع پیکسار نیاز مخاطبین خود را به خوبی فهمید.
این اثر به کارگردانی لی آنکریچ و ایدرین مولینا داستان کودکی به نام میگل را دنبال میکرد. میگل در جریان فستیوال سالانه مرگ مکزیک، تصادفا به سرزمین مردگان منتقل می شود.انیمیشن کوکو به مفاهیم انسانی مهمی چون خانواده، احساسات و موسیقی می پردازد. این عنوان با استقبال همه جانبهای از جانب منتقدان رو به رو شد. آن ها انیمیشن، صداگذاری، موسیقی، داستان احساسی و پرداخت عمیق آن به فرهنگ مکزیک را تحسین میکردند. کوکو علاوه بر فروش قابل توجه در گیشه، باز دیگر به اسکار بهترین انیمیشن بلند سینمایی دست پیدا کرد.
انیمیشن شگفتانگیزان دو (Incredibles 2)
دومین قسمت از سری شگفتانگیزان با فاصله ۱۴ ساله از عنوان نخست عرضه شد. این فیلم به کارگردانی و نویسندگی برد برد، دنبالهای مستقیم بر ماجراهای فیلم اول است. خانوادهای که با در آغوش گرفتن قدرتهای ابرقهرمانی خود، سعی بر تغییر نظر و جلب اعتماد جامعه نسبت به ابرقهرمانان دارند. آنها این بار با قدرتمندترین دشمن خود روبرو میشوند. پس از موفقیت انیمیشن شگفتانگیزان، برد ساخت دنباله آن اثر را به بهانه کار بر روی آثار دیگر به تعویق انداخت. هدف او در نگاشتن داستان این اثر، خلق عنوانی متمایز با سایر محصولات ابرقهرمانی بود. شگفتانگیزان دو با استقبال بسیار خوبی از جانب مخاطبان و منتقدان رو به رو شد و توانست رکورد بهترین فروش افتتاحیه برای یک انیمیشن را از آن خود کند.
انیمیشن داستان اسباب بازی چهار (Toy Story 4)
به نظر من این یک معجزه است که یک انیمیشن را در ۴ قسمت به تولید برسانی و ذرهای افت کیفیت چه از لحاظ محتوایی و چه از نظر گرافیکی نبینی.
اغلب انیمیشنهای دنبالهدار همانند شرک، عصر یخبندان و… دچار افت و خیز میشوند؛ اما ما قرار است تا پس از ۳ قسمت موفق از مجموعه داستان اسباب بازی، بهترین آن را معرفی کنیم.
داستان اسباببازی چهار، اثری به کارگردانی جاش کولی و نویسندگی اندرو استنتن و استفانی فولسوم است. این اثر ماجراهای وودی، باز و سایر اسباببازیها را پس از ماجراهای قسمت سوم روایت میکند. از جمله شخصیتهای جدیدی که در این عنوان به سری اضافه میشوند میتوان به چنگالی پلاستیکی به نام فورکی اشاره کرد.
داستان اسباب بازی چهار توانست به پرفروشترین فیلم این سری تبدیل شود. این عنوان موفقیت هنری خوبی نیز به دست آورد. منتقدان داستان احساسی، المانهای کمدی، موسیقی، انیمیشن و صداپیشگی آن را تحسین کردند. بیست و یکمین انیمیشن بلند استودیو پیکسار در مراسم اسکار سال جاری موفق به کسب نامزدی در دو شاخه بهترین انیمیشن و بهترین آهنگ اوریجینال شده است. جالب اینجاست اگر بخواهید لیستی از ۲۰ انیمیشن برتر جهان آماده کنیم، یک پنجم آن به داستان اسباب بازی اختصاص داده خواهد شد.
انیمیشن روح (Soul)
پیت داکتر پس از انیمیشنهای خیره کننده خود یعنی کمپانی هیولاها، بالا و درون، بیرون، آمده است تا بار دیگر هم خلاقیتهای ذهن فعال خود را به روی پرده بیاورد و هم درس مهمی را از زندگی به همگان آموزش دهد. انیمیشن روح پس از کوکو، دومین انیمیشن پیکسار راجع به جهان پس از مرگ است. این بار جامعتر و پرجزئیاتتر به میدان آمده است. فناوریهای گرافیکی به کار رفته در این اثر از تمامی آثار خلق شده پیکسار جلوتر بوده و آن چیزی که شما را با این انیمیشن همراه میکند، نورپردازی و موسیقی متن جاودانه آن است.
داستان روح داستان جو گاردنر، آموزگار نوازندگی یک گروه موسیقی در دبیرستان است. جو که همیشه سودای اجرای موسیقی جاز بر صحنه را در سر میپرورانده، با تحت تأثیر قرار دادن دیگر موسیقیدان جاز، در یک تمرین آزاد در هالف نوت کلاب، این فرصت نصیبش میشود تا خود را برای دست یافتن به آرزوهایش آماده کند. در ادامه حادثهای باعث میشود که روح گاردنر از بدنش جدا شود و به جهان آخرت پا بگذارد. این انیمیشن سومین اسکار در مراسم اسکار ۲۰۲۰ برای پیت داکتر به همراه داشت.
انیمیشن به پیش (Onward)
این انیمیشن به نویسندگی و کارگردانی دن اسکنلون و بیست و دومین فیلم بلند پیکسار است. انیمیشنی که ادامه دهنده راه ۴ انیمیشن متأخر پیکسار بود. اثری با مفهوم برادری و عشق به خانواده که پایانبندی آن تاثیر نهایی را بر روی مخاطب میگذارد. به پیش نخستین اثری پیکسار بود که در گیشه شکست میخورد که این امر به سبب گستردگی شیوع ویروس کووید ۱۹ و تعطیلی سینماها اتفاق افتاد.
انیمیشن لوکا (Luca)
اثری که نیامده کلی طرفدار پیدا کرده و خود را به عنوان اصلیترین مدعی اسکار ۲۰۲۱ معرفی نمود. این اثر به کارگردانی انریکو کازاروزا باز هم از فرمول انیمیشنهای پیشین پیکسار یعنی ترکیب دستاوردهای فنی و گرافیکی با محتوای تاثیرگذار و تکاندهنده استفاده میکند. داستانی را در ایتالیا روایت مینماید که درباره رابطه دوستی عجیب و غریب اما محکم بین یک انسان و دو هیولای دریایی انساننما و ماجراجوییهای آنهاست.
0 نظر