معرفی فیلم سینمایی فارست گامپ (Forrest Gump)، فارست بدو، بدو…

توسط | آذر 19, 1401 | فیلم انگیزشی | 0 نظر

15 دقیقه

یادش به خیر؛ درست یک سال از انتشار مقاله زندگینامه جیم کری می‌گذرد… داستان جذاب این کمدین مشهور و دوست‌داشتنی و چک ده میلیون‌دلاری‌اش، از بهترین داستان‌های انگیزشی است که یک فرد علاقه‌مند، می‌تواند مطالعه کند.

یکی از جملات معروف جیم کری؛ که در آن مقاله هم اشاره‌ای به آن داشتیم، این بود که: «آرزو دارم مردم به رویاهای خود مانند ثروت، شهرت و… برسند تا متوجه شوند که زندگی اصلاً اینها نیست!»

این جمله را با هر متر و معیاری می‌سنجیم، بسیار درست است. شاید شرایط سخت اقتصادی و معیشتی مردم این روزها باعث شود که آنها این جمله را نقض کنند؛ اما این به معنی درست نبودن آن نیست. همه ما جمله «این پول‌دارها آرامش ما را ندارند …» را شنیده و امروزه آن را به سخره می‌گیریم و آن تفکر را نقض می‌کنیم. اما یادمان نرود که پول، ثروت، شهرت موفقیت، محبوبیت و… شاید با خود آسایش را به همراه داشته باشد؛ اما آرامش خیر. شما وقتی پشت فرمان یک ماشین مدل‌بالا نشسته‌اید، قطعاً آسایش بیشتری را نسبت به راننده پراید تجربه می‌کنید. اما آرامش بیشتر چه؟

شاهکاری همانند فارست گامپ، به ما می‌آموزد بهترین‌ها را که تشنه‌لبان موفقیت و ثروت به دنبال آن هستند؛ باید کنار زد تا به عشق رسید.

این شما و این فارست گامپ…

 

مروری بر داستان فیلم سینمایی فارست گامپ، من آدم باهوشی نیستم اما می‌دانم عشق چیست…

تام هنکس را می‌توان پادشاه فیلم‌های انگیزشی و حال خوب کن نامید. به‌طوری‌که در همان سال دو پیشنهاد فوق‌العاده برای بازی در فیلم‌های فارست گامپ و رستگاری در شاو شنگ به طور هم‌زمان داشت؛ و او فارست گامپ را برگزید. فیلمی که جدای از قلب مردم، جوایزی بسیاری را نیز ربود؛ تا به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما خودش را به همگان معرفی کند.

داستان فارست گامپ از آن جایی آغاز می‌گردد که در سال 1981، یک پر سفید از آسمان به پایین می‌افتد و در یک ایستگاه اتوبوس در ساوانا، جورجیا فرود می‌آید. مردی به نام فارست گامپ (تام هنکس) آن را برداشته و لای کتاب کودکانه جورج کنجکاو قرار می‌دهد.

سپس او داستان زندگی خود را برای افراد غریبه‌ای که کنارش روی نیمکت ایستگاه اتوبوس نشسته‌اند، تعریف می‌کند.

در سال 1951 در گرین بو، آلاباما، فارست نوجوان برای اصلاح یک خمیدگی در ستون فقرات خود مجبور است یک آرتوز را به‌پای‌خود ببندد و این باعث می‌شود که دیگر قادر به راه‌رفتن راحت نباشد.

او به همراه مادرش که یک اقامتگاه شبانه‌روزی را اداره می‌کند، به‌تنهایی زندگی می‌کند. یکی از مستأجران این اقامتگاه جوانی به نام الویس پریسلی است؛ که برای فارست گیتار می‌نوازد و حرکات رقص خود را اجرا می‌کند.

در اولین روز مدرسه، فارست با دختری به نام جنی کوران آشنا می‌شود و این دو بهترین دوستان هم می‌شوند. پدر جنی از او سو استفاده جنسی می‌کند.

فارست به دلیل ناتوانی جسمی و کندذهنی؛ اغلب مورد آزار و اذیت دیگران قرار می‌گیرد. روزی درحالی‌که از دست قلدرهای مدرسه در حال فرار است، آرتوزهای پای او باز شده و فارست را نشان می‌دهد که سریع در حال دویدن است.

این استعداد سرانجام به وی اجازه می‌دهد تا در سال 1963 بورسیه راگبی در دانشگاه آلاباما را دریافت کند. او شاهد حضور فرماندار جورج والاس در دانشگاه است؛ و به‌عنوان یکی از اعضای تیم فوتبال آمریکایی موفق می‌شود با رئیس‌جمهور جان اف کندی در کاخ سفید ملاقات کند.

فارست، پس از فارغ‌التحصیلی در دانشگاه، وارد ارتش آمریکا می‌شود. در آنجا با یک سرباز دیگر با نام مستعار بوبا (میکلتی ویلیاتمسون) دوست می‌شود؛ که فارست را متقاعد می‌کند که پس از خدمت به صید میگو با او بپردازد.

فارست، پس از فارغ‌التحصیلی در دانشگاه، وارد ارتش آمریکا می‌شود

فارست، پس از فارغ‌التحصیلی در دانشگاه، وارد ارتش آمریکا می‌شود

در سال 1967، آن‌ها به ویتنام اعزام می‌شوند و با لشکر 9 پیاده‌نظام در منطقه دلتای رود مکونگ خدمت می‌کنند. پس از گشت‌زنی در اطراف جوخه‌ی آن‌ها در حین گشت مورد حمله قرار گرفته و بوبا کشته می‌شود.

فارست، جان بیشتر هم‌رزمان خود از جمله ستوان دن تیلور (گری سینایس) که هر دو پایش را از دست داده نجات می‌دهد. به همین دلیل مدال افتخار قهرمانی از رئیس‌جمهور لیندون بی جانسون دریافت می‌کند.

در تظاهرات ضدجنگ، فارست با ابی هافمن ملاقات می‌کند و سرانجام با جنی (رابین رایت) که سبک زندگی هیپی را انتخاب کرده؛ ملاقات می‌کند. او همچنین استعدادی در بازی پینگ‌پنگ نشان می‌دهد و به مسابقات جهانی راه می‌یابد؛ و در کنار جان لنون به برنامه‌ی نمایش دیک کاویت دعوت می‌شود.

در نیویورک سیتی او تعطیلات سال 1972 را با ستوان دن می‌گذراند که حالا دیگر فلج شده است.

فارست با رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون ملاقات می‌کند و به طور اتفاقی رسوائی واترگیت را افشا کرده و نیکسون را مجبور به استعفا می‌کند.

فارست گامپ پس از پایان جنگ، رسماً از ارتش جدا می‌شود.

فارست با بازگشت به گرین باو، شرکتی را تأسیس می‌کند که در آن راکت تنیس‌روی‌میز تولید می‌کند. او از این درآمد برای خرید قایق صید میگو استفاده می‌کند. ستوان دن در سال 1974 به فارست ملحق می‌شود. آن‌ها در ابتدا موفقیت اندکی دارند.

بعد از اینکه قایق آن‌ها تنها قایقی است که از طوفان کارمن جان سالم به در می‌برد؛ میگوهای زیادی جمع می‌کنند و شرکت میگوی بوبا گامپ شریمپ را ایجاد می‌کنند. آنجاست که ستوان دن، سرانجام از فارست برای نجات جان خود تشکر می‌کند.

ستوان دن در شرکت اپل سرمایه‌گذاری می‌کند و این دو میلیونر می‌شوند؛ اما فارست نیمی از درآمد خود را به خانواده بوبا می‌دهد. سپس فارست به خانه می‌آید تا مادرش را که در اثر سرطان ضعیف شده ببیند.

در سال 1976، جنی که دیگر مواد مخدر و الکل را ترک کرده به دیدن فارست گامپ می‌آید و فارست از او خواستگاری می‌کند. آن شب او به فارست می‌گوید او را دوست دارد اما صبح روز بعد او را ترک می‌کند.

فارست دل‌شکسته می‌شود و به مدت سه سال در یک ماراتن دور کشور، شرکت می‌کند و دوباره قبل از بازگشت به خانه مشهور می‌شود.

 صحنه ای از فیلم فارست گامپ


صحنه ای از فیلم فارست گامپ

به زمان حال بر می‌گردیم، جایی که فارست می‌گوید که او در ایستگاه اتوبوس منتظر است؛ زیرا نامه‌ای از جنی دریافت کرده که از وی خواسته تا او را ملاقات کند. غریبه‌ها می‌گویند که آدرس روی نامه فقط چند بلوک آن‌طرف‌تر است و فارست بلافاصله به آنجا می‌رود.

سرانجام فارست با جنی ملاقات می‌کند. جنی او را به فرزندشان فارست گامپ جونیور معرفی می‌کند و به فارست می‌گوید که مبتلا به یک ویروس ناشناخته شده است.

فارست، جنی و فارست جونیور را به همراه خود به سمت گرین باو می‌برد. جنی و فارست سرانجام با هم ازدواج می‌کنند. ستوان دن، درحالی‌که پاهای جدید پروتزی خود را پوشیده به‌عنوان بهترین دوست او در این مراسم شرکت می‌کند.

متأسفانه، جنی یک سال بعد فوت می‌کند. مدتی بعد سر خاک، فارست به جنی می‌گوید که خانه‌ی پدرش را خراب کرده و فارست کوچک هم خوب است. فیلم با دیدن فارست در اولین روز مدرسه‌ی پسرش تمام می‌شود.

فارست گامپ و جنی

فارست گامپ و جنی

فارست متوجه می‌شود که فارست جونیور، کتاب جورج کنجکاو او را برداشته و می‌خواهد با خود به مدرسه ببرد. هنگامی که فارست کتاب را باز می‌کند، پر سفید که در ابتدای فیلم دیدیم به زمین می‌افتد.

او هنگام ترک اتوبوس مدرسه با فارست جونیور خداحافظی می‌کند و در اثر وزش باد پرهای زیادی به آسمان می‌روند.

فارست همه چیز را به دست می‌آورد، همه چیز را…

او موفق است، ثروتمند است، مشهور است و هرگونه استعدادی را دارد. زمانی که در بازی پینگ‌پنگ به او می‌گویند فقط به دنبال توپ باش، او فقط توپ را نگاه می‌کند و به یکی از موفق‌ترین بازیکنان این ورزش تبدیل می‌شود.

او رکوردهای ماهیگیری را جابه‌جا می‌کند. حتی اگر کاری انجام ندهد و فقط به دویدن روی بیاورد، باز هم موفقیت و شهرت دست بردار او نیست.

ما شاید همه مادیات را به دست آوریم، شاید بتوانیم تمام رکوردهای دنیا را جابه‌جا کنیم و بدون توقف به دویدن ادامه دهیم؛ اما همیشه یک جای خالی در قلبمان باقی می‌مانند که تنها با عشق پر خواهد شد.

فارست گامپ نمادی از رؤیاهای ماست…

رؤیاهایی که در آن به همه موفقیت‌ها، دستاوردها، جوایز، تشویق‌ها و پول‌ها فکر می‌کنیم اما زمانی که آن را به دست می‌آوریم، ورق کاملاً بر می‌گردد و متوجه خواهیم شد که زندگی فراتر از رؤیاهای ما قرار دارد؛ که تنها عشق به بلندای آن خواهد رسید.

 

نکات جالب فیلم سینمایی فارست گامپ

  • هنگامی که فارست گامپ از جنگ بازگشت، یک سخنرانی برای مردم داشت که میکروفون قطع شد. او در آنجا می‌گوید: «گاهی اوقات وقتی مردم به ویتنام می‌روند، نزد مادرانشان بازمی‌گردند؛ ولی بدون پا. گاهی اوقات هم هیچگاه بازنمی‌گردند. این همه چیزی است که می‌خواستم بگویم».
  • هنگامی که فارست گامپ برای اولین‌بار پینگ پونگ یاد گرفت؛ سربازی به او گفت همیشه چشمت را روی توپ نگه‌دار و از آن لحظه به بعد او هیچ‌وقت هنگام بازی پلک نمی‌زند.
  • تام هنکس، یک ساعت و نیم پس از خواندن فیلمنامه قرارداد ایفای نقش را امضا کرد. جان تراولتا، بیل موری، چوی چیس و شان پن از دیگر گزینه‌ها برای نقش فارست گامپ بودند. جان تراولتا بعدها اعتراف کرد رد کردن این نقش اشتباه بزرگی بوده است.
  • برادر کوچک‌تر تام هنکس به نام جیم هنکس، در بسیاری از صحنه‌های دویدن به‌جای تام بازی می‌کند.
  • در صحنه مسابقات پینگ پونگ، هیچ توپی وجود نداشت و توپ بعداً به‌وسیله فناوری CGI به فیلم افزوده شده است.
  • صحنه دویدن فارست، از یک اتفاق واقعی الهام گرفته شده است. در سال 1982 نوجوان 16 ساله‌ای به نام لوئیس مایکل فیگوئرا، برای کمک به انجمن بیماران سرطانی فاصله بین نیوجرسی تا سانفرانسیسکو را دوید.
  • نیمکت پارک که در صحنه‌های بسیاری فارست بر روی آن نشسته؛ در ساوانا در میدان چیپوا واقع شده است. این نیمکت بعدها برای محافظت در برابر باد و باران و احتمالاً سرقت به موزه ساوانا منتقل شد.
  • فیلم Forrest Gump هم‌زمان با فیلم‌های موفقی چون فیلم رستگاری در شاوشنک، فیلم داستان عامه‌پسند و لئون: حرفه‌ای ساخته شد و تقریباً در تمامی جوایز اسکار با فیلم رستگاری در شاوشنک رقیب بود.
  • وینستون گروم، دنباله‌ای بر داستان فارست گامپ را در رمانی به نام .Gump and Co نوشته که در سال 1995 منتشر شد.

 

دیالوگ‌های ماندگار فیلم فارست گامپ

  • فارست: «مادرم همیشه می‌گفت زندگی مثل یک بسته شکلات هست، هیچ‌وقت نمی‌دونی قراره چی گیرت بیاد.»
  • جنی: «نکنه تو عقب‌مونده‌ای؟»

فارست: «مادرم می‌گه اگر فکر کنی عقب مونده‌ای، اونوقت عقب‌مونده‌ای.»

  • گروهبان: «گامپ! هدف تو از بودن در ارتش چیه؟»

فارست گامپ: «که هرچی شما بهم میگید رو انجام بدم، گروهبان!»

  • فارست: «بوبا بهترین دوست من بود و من حتی می‌دانستم که او را در هیچ گوشه‌ای نمی‌توان پیدا کرد. بوبا قصد داشت کاپیتان قایق صید میگو شود ولی در عوض در همان رود در ویتنام مرد.»
  • فارست: «بدون هیچ دلیل مشخصی فقط ادامه می‌دادم. تقریباً داشتم به سمت اقیانوس می‌رفتم و وقتی رسیدم حساب کردم که حالا اگر از آن جا خیلی دور شدم، باید برگردم و دویدن را ادامه بدهم. اگر به اقیانوس دیگری رفتم، حساب می‌کنم و حالا که تا اینجا آمدم همین را مثل قبل بر می‌گردم و تا آخر ادامه می‌دهم.»
  • مادر فارست: «هیچ‌وقت نذار کسی بگه که از تو بهتره فارست، اگر خدا می‌خواست که همه ما شبیه هم باشیم، کاری می‌کرد تا پاهای همه آدم‌ها در آتل باشه.»
  • فارست: «از کفش‌های یک نفر میشه خیلی چیزها رو تشخیص داد … کجا میرن؟ کجا رفتن؟ من کفش‌های زیادی داشتم.»

 

عوامل فیلم سینمایی فارست گامپ

فارست گامپ (Forrest Gump) فیلم آمریکایی در ژانر کمدی – درام، به کارگردانی رابرت زمکیس، محصول سال 1994 پارامونت پیکچرز است. فیلم بر پایه رمانی به همین نام که توسط وینستون گروم در سال 1986 نوشته شده بود؛ ساخته شده است. در آن بازیگرانی چون تام هنکس، رابین رایت، گری سینایس، میکلتی ویلیامسون و سالی فیلد حضور دارند.

 

فروش فیلم فارست گامپ

فیلم سینمایی فارست گامپ با بودجه‌ی 55 میلیون دلار ساخته شده است.

این فیلم در ایالات متحده آمریکا 330.2 میلیون دلار، در دیگر کشورها 347.6 میلیون دلار و در مجموع 677.9 میلیون دلار فروش داشته است.

 

دستاوردها و جوایز فیلم سینمایی فارست گامپ

  • برنده جایزه اسکار بهترین فیلم
  • برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی برای رابرت زمکیس
  • برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی برای اریک راث
  • برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای تام هنکس
  • برنده جایزه اسکار بهترین تدوین فیلم برای آرتور اشمیت
  • برنده جایزه اسکار بهترین جلوه‌های ویژه
  • رتبه 12 لیست 250 فیلم برتر imdb با امتیاز 8.8

0 نظر

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سلام، نیاز به راهنمایی دارید؟
×
اگه قصد مهاجرت داری، قبلش حتماً یه سر به این سایت بزن!
مشاهده‌ی سایت